تابلو اعلانات نت گشت..
نت گشت را home page خود کنيد
ابزارهای رایگان برای افزایش بازدید سایت و وبلاگ شما
کدهای زیبا سازی سایت و وبلاگ - ساعت های زیبا
فروش سایت و دامنه زیبا، رند و با سابقه ده ساله و رنک دار
درمان سرماخوردگی با روش درمان های گیاهی و غذایی در ایران و جهان
دانلود تقویم نجومی سال 1403
دانلود کتاب مجربات باقر
دانلود کتاب صوتی تاریخ امپراطوری هخامنشیان از کوروش تا اسکندر
دانلود کتاب صوتی اروپا در قرون وسطی
دانلود جزوه حقایقی درباره سنگ پادزهر
فروشگاه اینترنتی عصر قدیم
كاربران آنلاین
ورود كاربر
عكس و بيوگرافي شاهرخ استخري
بعضی ها سوال کرده بودن که پدر مادر شاهرخ استخری چه طوری فوت کردن منم در جواب باید بگم که درست نمی دونم ولی فکر کنم که تو تصادف فوت کردن
شاهرخ استخری جوان بسیار مستعد و ۲۷ ساله ای که به تازگی وارد عرصه ی هنر و بازیگری شده و به گفته ی خودش الف بای بازیگری رو خیلی خوب و نزد اساتید بزرگی اموخته……….جوانی با انگیزه دوست داشتنی و مودب که از گفت و گو با او بسیار لذت بردیم…………..
بخوانیم مصاحبه با شاهرخ استخری محمد امیر (مثل هیچکس)…………..
براي ديدن گالري تصاوير شاهرخ استخري بر روي عكس كليك كنيد
از یک رزومه شروع کنیم:
-اولین کارم در عرصه ی بازیگری یک نقش کوچکی بود در تئاتر اسب های اقای محمد رحمانیان که سال ۸۱-۸۲ بازی کردم بعد یک دوره ی بازیگری هم دیدم زیر نظر خانم نصیرپور و اقای پیام دهکردی و اقای هدایت هاشمی که هم در دوره ی مقدماتی و هم در دوره ی پیشرفته شرکت کردم و ۵ تا کار کوتاه هم بازی کردم که بعضی هاشون برای جشنواره ها بود و زیاد هم مهم نبودند ولی اولین کار بلند تصویری م هم تلخون بود که نقش اصلی رو بازی میکردیم با سیاوش خیرابی و مجید سالم که دوست دارم اسمش رو ببرم و امیدوارم موفق تر بشه و بعد از اون هم خود اقای امینی من رو به اقای مقدم برای فیلم پریدخت معرفی کردند
رشته ی تحصیلی ت چیه؟
-مهندسی صنایع برنامه ریزی و تحلیل داده ها و سیستم ورودی ۷۸
مهندسی صنایع برنامه ریزی و تحلیل داده ها وسیستم چه ربطی داره به بازیگری؟
-هیچ ربطی نداره……تقریبا” سال اخر دانشگاه بودم که کار تئاتر اسب ها رو بازی کردم
از قبل علاقه داشتی؟
-از بچگی ولی یادمه روم نمیشد بروم جلوی دوربین
اقای امینی چی توی شما دیدند که برای اولین حضورتون یکی از نقشهای اصلی رو بهتون پیشنهاد دادند؟
-اقای امینی یک شخصیه که واقعا” دغدغه ی معرفی بازیگر داره من میتوانم یک لیست بلند بالا از بازیگر تا عوامل پشت صحنه نام ببرم که اقای امینی برای اولین بار معرفی شون کرده
اولین جرقه برای بازیگر کی در ذهنتون زده شد؟
-به دلیل حساسیت خانواده ام به تحصیل سال اخر بود که چند اموزشگاه رفتم برای ثبت نام بازیگری و حداقل کاری که میتونستم انجام بدهم این بود که یک دوره ی اموزشی ببینم و اینکه با یک سری جوون در یک موسسه باشی و بین اون همه جوون مستعد بازی کنی و با اونها تمرین میکنی
چرا از بین اون همه جوون شاهرخ استخری شد؟
-خیلی ها هم شدند ولی خیلی هایی که نشدند امیدوارم بشوند چون ما دیدیم که چه استعدادهایی دارند ولی خودم واقعا” نمیدونم شاید خدا خواسته من تو این زمان وارد این عرصه بشوم نه شش سال قبل و چقدر خوب
اگه پدرتون به درس خواندنتون علاقه داشت چرا نرفتید دنبال تحصیلات رشته ی هنر؟
-اتفاقا” رفتم برای فوق لیسانس رشته ی هنر رو امتحان دادم ولی رتبه ام شد ۴۰۰ و نتونستم چون نخواندم………….
حالا هم مصاحبه جنجالی و جدید شاهرخ با عنوان این قسمتم بوده
به رسم سالهای گذشته در پاییز امسال سریالی دیگر در حال پخش از شبکه سوم است که از پنج ماه پیش کلید خورد و تصویربرداری آن همچنان ادامه دارد. این سریال شبانه، نامش «دلنوازان» است و به طور حتم تاکنون قسمتهای پخش شده از آن را دنبال کردهاید، یک سریال پربازیگر که به طور حتم در شمارههای آینده از دیگر بازیگران این مجموعه برایتان خواهیم نوشت. اما در این شماره با دو بازیگر جوان این مجموعه یعنی شاهرخ استخری و سیاوش خیرابی گفتگویی ترتیب دادیم که در ادامه خواهید خواند. البته در یک سال اخیر دو گفتگو با سیاوش داشتیم که به طور حتم آنها را دنبال کردهاید و از زندگی سیاوش بیشتر میدانید، ولی از آنجا که تاکنون با شاهرخ گفتگویی نداشتیم، گفتگوی ما کمی با شاهرخ استخری طولانیتر است.
گفتگوی ما با شاهرخ در منزلش انجام شد، در هنگام بازی پرسپولیس – پیکان که هم فوتبال دیدیم و همه مصاحبه کردیم، بارها به خاطر لحظات حساس آن بازی، گفتگو کات شد و دوباره پس از لحظاتی دنبال شد. فکر نمیکردیم که استخری در حین گفتگو، آنقدر با وسواس به پرسشها پاسخ بدهد، او پس از گفتگو، صفحات تایپ شده را از ما خواست تا دوباره مصاحبهاش را چک کند و… تصاویری هم که از این دو بازیگر گرفتیم، در لوکیشن اصلی این سریال در یکی از محلههای شمال تهران گرفته شد و زحمت این عکسها برعهده «اورنگ خیرابی» برادر سیاوش بود که در کار خود مهارت خاصی دارد و جا دارد از او تشکر کنیم. راستی یک اتفاق جالب… زمانی که خواستیم از اورنگ CD عکسها را بگیریم، ساعت ۱۰ شب بود، هنگامی که در آپارتمانش را بست و بیرون آمد، تازه متوجه شد که کلیدش را در آپارتمان جاگذاشته است و خلاصه… که این موضوع در نوع خودش برایمان جالب بود، بعضی مواقع برای گرفتن یک گزارش، کارها گره میخورد و به دقیقه ۹۰ هم کشیده میشود. در پایان جا دارد از دوست خوبمان؛ آقای مهران مهام به همراه ایرج محمدی؛ تهیهکننده سریال تشکر کنیم که مانند همیشه ما را در تهیه این گزارش یاری دادند.
مهندس بازیگر
چهاردهم مهرماه سال ۵۹ به دنیا آمدم، فرزند بزرگ خانوادهام و بعد از من دو خواهر دیگر به دنیا آمدند، پدرم مهندس شیمی است و مادرم لیسانس زبان است، پس از اینکه خواهرم به دنیا آمد، مادرم خانهدار شد. خودم هم ورودی سال ۷۸ هستم و مهندسی صنایع خواندم، برای فوقلیسانس هم در رشته سینما شرکت کردم که متاسفانه قسمت نشد.
او در مورد آغاز بازیگری برایمان میگوید: «سال سوم دانشگاه که بودم، یکی از دوستانم «هاشم مهدوی» که میدانست به دنیای سینما علاقهمندم، مرا به آقای رحمانیان معرفی کرد، وی آن سال کارگردانی تئاتر «اسبها» را برعهده داشت و من هم به همراه ۲۰، ۳۰ نفر دیگر در کنار بزرگانی چون؛ داوود رشیدی، رضا بابک، علی عمرانی، مهتاب نصیرپور، بهناز جعفری، هومن برقنورد و… بود، نقش ما پررنگ نبود، ما یک تیم بودیم که با پاهایمان روی صحنه، ریتم میزدیم. سپس توسط یکی از دوستانم به کلاس بازیگری رفتیم، حضور در آن تئاتر هم، باعث شد تا من بازیگری را ادامه بدهم، شاید برایتان جالب باشد که بگویم، حضور در آن تئاتر به همراه اجرای شبانه و تمرین، دستمزدی ۱۷۰ هزار تومانی داشت که به من خیلی چسبید! پس از آن کلاسها، یک دوره پیشرفته زیرنظر حبیب رضایی، پیام دهکردی، هدایت هاشمی، مهتاب نصیرپور و… گذراندم. این روند ادامه پیدا کرد، تقریبا ناامید شده بودم و احساس میکردم که زمان زیادی از دست دادم و رفتم سرکار دیگری… چرا که طی این سالها چند بار هم تست دادم، اما انتخاب نشدم، یادم میآید، آخرین بار هم که تست دادم، برای فیلم «استشهادی برای خدا» به کارگردانی «علیرضا امینی» بود. دو سال بعد امیر انصاری از دفتر آقای امینی زنگ زد و به من گفت که فیلمی به نام «تلخون» میخواهیم بسازیم، مدارکتان اینجاست. سپس «سیاوش خیرابی» هم اضافه شد، «تلخون» چند بار هم از تلویزیون به نمایش درآمد که جزو اولین کارهای من و سیاوش بود. سپس آقای امینی مرا به «سامان مقدم» برای بازی در سریال «پریدخت» که ماه محرم سال ۸۶ پخش شد، معرفی کرد؛ لیلا حاتمی، علی مصفا، حسن پورشیرازی، کامبیز دیرباز و… در آن مجموعه بازی میکردند که البته این سریال زودتر از فیلم تلخون پخش شد، تلخون نوروز ۸۷ پخش شد، پس از «پریدخت» هم در سریال «مثل هیچکس» که رمضان سال ۸۷ پخش شد و نوروز امسال هم در سریال «ماه عسل» که از شبکه دو پخش شد، بازی کردم، که برای من تجربه خوبی بود، بازی در کنار محمد مطیع، سعید پورصمیمی، پروانه معصومی، یوسف تیموری، سحر ولدبیگی، امیرحسین صدیق و… بازی در کنار این بزرگان، برای من تجربه بسیار خوبی بود و از آن بسیار آموختم.
برای بازی در «ترانه مادری» پیش کارگردان مجموعه؛ «حسین سهیلیزاده» رفتم، اما از آنجا که قرارداد «مثل هیچکس» را بسته بودم، قسمت نشد با هم همکاری کنیم… آقای سهیلیزاده در انتخاب بسیار دقیق است و دیگر حرفی باقی نماند.
«حسین سهیلیزاده» کارگردان بسیار خوش اخلاقی است، من پنج ماه در کنار این آدم بودم و از حضور درکنار ایشان لذت بردم، روز اول هم به من گفتند: شاهرخ میخواهیم پنج ماه در کنار کار، لذت ببریم. امیدوارم بتوانم در کارهای بعدی این کارگردان هم بازی کنم. این آدم آنقدر به ما انرژی مثبت میدهد که باورنکردنی است، اگر یک روز از جایی دلش گرفته باشد، همه گروه حالشان گرفته است. خدا کند آقای سهیلیزاده از بازی من در دلنوازان آنقدر راضی بوده باشند.
وقتی که کار شما در حال پخش شدن است، همه روی آن زوم میکنند، نشریات مانور میدهند و… اما وقتی که نیستی، دیگر خبری از تو نمیگیرند. اما این دلیل نیست که نباشی یعنی این فرصت را داری که برگردی، این اتفاق ممکن است برای هر بازیگری بیفتد، یعنی مثل یک موج میماند که بالا و پایین دارد، به نظر من در چنین شرایطی آنچه که به یاری یک بازیگر میآید، «انتخاب»هایش است، من هم نگران بعد از «دلنوازان» هستم که انتخابهای درستی داشته باشم، به همین خاطر سعی میکنم از مشورت با آدمهای اهل فن بهترین استفاده را بکنم، باید قبول کنم که ماندگاری سخت است. در چنین شرایطی کوچکترین اشتباهی بهای سنگینی دارد… البته بعضی مواقع دیگر به قسمت شما برمیگردد، مثلا من دوست دارم، در یک فیلم سینمایی بازی کنم و آن فیلم هم امسال در جشنواره پخش شود، اما به شما پیشنهاد نمیشود، اینجا دیگر شما مقصر نیستید، بلکه قسمت شما اینگونه است.
بزرگترین و قدرتمندترین ویترین برای دیده شدن، تلویزیون است، من همیشه میگویم؛ خدایا هر چیزی که میخواهی بدهی، ظرفیت آن را هم بده، یعنی اگر من ظرفیت مطرح شدن را نداشته باشم، بهتر است که اصلا مطرح نشوم. اگر ۷ سال پیش که شروع کردم، بازیگر میشدم، شاید پیشرفت نمیکردم، خدا را شکر که این اتفاق به وقتش افتاد.
حضور در تلویزیون معیارهای خاص خودش را دارد، اگر یک بازیگر در یک سریال بدرخشد، سینما میآید دنبالش، اما این دلیل نمیشود که اگر یک بازیگر در سینما بدرخشد، تلویزیون بیاید دنبال او… اگر بازیگر با معیارهای تلویزیون مطابقت نداشته باشد، به او بازی نمیرسد، حتی به عنوان مهمان!
آقایان؛ مهران مهام و ایرج محمدی تهیهکنندگان حرفهای هستند، اکثر کارهای این دوستان پربیننده است… شما سریالهای نرگس و ترانه مادری را هیچ وقت فراموش نمیکنید و سریالهای دیگر، برای مثال وقتی به پسرخالهام میگویم: دفتر آقای مهام هستم… میگوید: دفتر مهام… کارت درسته پسر… مردم ما باهوش هستند، کارگردانان و تهیهکنندگان را میشناسند و طبقهبندی میکنند.
اگر بخواهم از اول پا به دنیای بازیگری بگذارم و دوباره شروع کنم، میروم دوباره نقش همون اسبی را بازی میکنم که آنقدر دیده نمیشد، در میان تماشاچیان به دنبال آدم معروفهایی بود که برای دیدن آن تئاتر میآمدند، قسمت من همین بوده.
من با سیاوش دو تا کار کردم که برای هر دوی ما جالب بود و خاطرات خوبی رقم خورد، دلمان میخواست در این سریال بیشتر با هم بازی داشتیم و از این جور دوستان هم نیستیم که پشتسر هم حرف بزنیم، هر دو با انگیزه کارمان را از تلخون شروع کردیم، امیدوارم باز هم با یکدیگر همبازی شویم.
فوتبال: اجازه بده نگم که کدام تیم را دوست دارم، آبی یا قرمز… (با خنده) برای مدتی در یکی از تیمهای پتروشیمی در رده امید در پیستون راست بازی میکردم، که پدرم نگذاشت ادامه بدهم.
اگر صبح پشت چراغ قرمز گیر کنی رد میکنی! آره، تو رد نمیکنی! اما من میگویم: چراغ قرمز را اگر بااحتیاط رد کنی خیلی بهتر است تا اینکه چراغ سبز را بیاحتیاط بروی!
برای من «نه گفتن»، سخت است.
خجالتی: آدم خجالتی هستم.
رکگویی: یک کمی باید قاطی کنم! تا رک صحبت کنم!
یک کلاغ، چهل کلاغ: به هر حال جزوی از فرهنگ ماست که بعضی وقتها هم جذاب است. به هر حال همیشه شنونده باید عاقل باشد.(باخنده)
کتاب خواندن: الان خیلی کم شده و به همین خاطر از خودم ناراحتم… (کمی فکر میکند و میگوید).
شما کتاب روانشناسی هم میخوانی، این روزها مثل اینکه ماشاا…همه میخونند.
زمان عصبانیت: اگر خیلی عصبانی شوم، خود به خود صدایم بالا میرود!
شغل دوم: فعلا ندارم.
رفاقت: آدم رفیقبازی هستم.
مدارس: اول و دوم دبستان، ۱۵ خرداد در بلوار کشاورز بودم. سوم دبستان آمدیم شهرک غرب و در سروش آزادی درس خواندم. راهنمایی هم در آزادی و دبیرستان هم در فجر دانش درس خواندم…
آرامش در زندگی: در کنار دوستان خوبم همیشه آرام هستم.
مد: زیاد اهمیت نمیدهم، یک بار یادم میآید، سالها قبل یک کفش که مد شده بود، خریدم و فقط یک بار آن را پوشیدم، به ما نیومده.
پلیاستیشن: آنهایی که با من رفت و آمد دارند، میدانند عاشق یک بازی هستم. در فوتبال ادعایم نمیشود، اما در بازی تیکن (مبارزه دو نفره) خوبم. چند وقت پیش با «مهدی ماهانی» بازی کردم که یک اتفاقاتی در وقت اضافه دوم افتاد که… (میخندد)، بهتر است از خودش بپرسید.
شغلی که در بچگی دوست داشتی؟ دوست داشتم مثل پدرم شیمی بخوانم، اما نشد و صنایع قبول شدم.
سالها پیش، داستان و فیلمنامه کوتاه مینوشتم.
در بچگی با اینکه رویای بازیگری داشتم، اما فکر نمیکردم که روزی روم بشه جلوی دوربین بروم.
بازی «حمید فرخنژاد» در «عروس آتش» را از یاد نمیبرم.
دوست دارم سینمای تجاری هم منتقدپسند باشد، شوکران، سگکشی، دایره زنگی، درباره الی از این دست فیلمها بودند.
من روزی صد بار خدا را شکر میکنم که توانستم کار کنم خودم هم فکر نمیکردم، با توجه به دو سال سابقهام در دفتر آقای امینی، او مرا برای بازی در فیلم تلویزیونی «تلخون» دعوت کند، واقعا شکر.
هر آدمی جایگاه خاص خودش را دارد، این حرفها که فلانی زیر آب فلانی را زد تا آن نقش را بگیرد، را قبول ندارم.
وقتی که از او میپرسیم بازی میکنی که دیده بشی پاسخ داد: اینکه بگویم برای دلم بازی میکنم، کلیشهای و تکراری است، هر هنرمندی که برای مثال نقاشی میکند، ساز میزند و… دوست دارد روزی هنرش دیده شود، من هم از این حیث مستثنا نیستم.
دلم میخواهد تا آخرین روز عمرم کار کنم و هر کس هم ما را دید، بگوید؛ شاهرخ آدم خوبیه و این حتی مهمتر از این است که بگویند بازیگر خوبی است.
نمیخواهم بعد از «دلنوازان» عجله کنم و به پیشنهادها، چشم و گوش بسته جواب دهم، دلم میخواهد پس از مشاوره، انتخاب درستی داشته باشم.
زیاد به مادیات فکر نمیکنم، چون احساسم این است که دستمزد باید پلهای بالا برود، من هفت سال پیش در ۳۰ روز تمرین و ۳۰ روز نمایش، ۱۷۰ هزار تومان حقوق گرفتم و پلهپله بالا آمدم تا رسیدم به دلنوازان… انتظارات من آنچنانی نیست… اما از کار قبلیام بیشتر است
آخرین دانلود ها
آخرین مطالب
- دانلود تقویم نجومی سال 1403 - تقویم ازدواج، تقویم قمر در عقرب
- دوربین مگنتی گردالو، دوربین SQT آهنربایی، دوربین مینی ورزشی گرد بخریم یا نخریم؟
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مضراب یا نواختن با مضراب در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن هر چیز دوتایی مثل تخم دوزرده یا دوچرخه دوترکه در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره گرفتار مصیبت شدن در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن صورتگری یا نقاشی حیوان یا انسان در خواب
- علت عدم دریافت تصاویر دوربین های مداربسته هوشمند بر روی موبایل در روزهای اعتراضات و اغتشاشات
- دستگاه انتقال آسان بیمار به صندلی، ماشین، ویلچیر، توالت فرنگی
- تعبیر خواب های مختلف درباره مصحف یا قرآن مجید در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مشهور شدن و شهرت در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مشمع یا رومیزی و روکش مشمعی در خواب
- دانلود کتاب کلیدهای اسرار جلد 1و2 (ویژه نامه شمیم وحی سال 92)- مجربترین ادعیه، اذکار، درمانهای معنوی
- تعبیر خواب های مختلف درباره مشکل و گرفتاری مالی و غیر مالی در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مشک آب نو یا کهنه در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره مشک و عنبر و نافه در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره مشعل، روشن کردن مشعل و مشعل بدست گرفتن در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره مسلمان شدن مشرک و شرک در خواب
- تعبیر خوابهای مختلف درباره مشرق و مشرقیها و به شرق رفتن در خواب
- فیلم آموزش افزایش شانس ثبت نام خرید خودروهای بهمن موتور و سایر شرکت های خودروسازی
- تعبیر خواب های مختلف درباره مشرف شدن و اشراف بر کاری یا مکانی در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دعوا، کتک کاری و مشت زدن به دیگران در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره مشارکت با مرد یا زن یا به هم زدن مشارکت در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مشاجره، دعوا، بحث و جدل در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن حضرت عیسی مسیح در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مسواک در خواب
- تعبیرخواب های مختلف درباره دیدن میخ و مسمار در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره مسلمان شدن در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مسگر و مسگری در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مسکه یا روغن حیوانی در خواب
- تعبیر خوابهای مختلف درباره پیدا کردن یا خرید مسکن در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مسجد، نماز خواندن در مسجد و احداث مسجد در خواب
- فواید خواندن آیة الكرسی
- ابطال چشم زخم ودفع آثارسوء آن در روح و جسم - دستور دوم
- دعاها و دستورات رفع چشم زخم و از بین بردن اثرات چشم زدن کسی - دستور اول
- نماز سیف القاطع و ختم یا علی - دو دستور مجرب برای حاجت روایی
- ساروج، مواد تشکیل دهنده و خواص آن در بناهای قدیمی و روشهای تخریب آن
- عایق های رطوبتی سنتی در بناهای قدیمی و تاریخی چه بوده؟
- چرا در موزه های فرانسه دریایی از آثار باستانی و گنج های ایرانی موج می زند
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن شرابخواری، مستی و عرق خوری در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن توالت و مستراح و رفع حاجت در مستراح در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مستخدم و خدمتکار در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مستاجر، خانه اجاره ای و پرداخت اجاره در خواب
- چطوری جون دل - ایجاد روحیه با هیبت ترسناک
- ترتیب نوشتن شماره حساب بانکی و شماره شبای بانک ها در کادرهای مربوطه
- افزایش کارمزد کارت به کارت و تصویب کارمزد برای انتقال وجه پایا و ساتنا و سایر خدمات بانکی
0 نظر
هیچ نظری وجود ندارد. اولین نفر برای نظر دهی به این مقاله باشید!