صفحه اصلی arrow مطالب جالب و متنوع arrow مجموعه کاملی از جوک ها و طنز های فارسی
 

تابلو اعلانات نت گشت..

نت گشت را home page خود کنيد

ابزارهای رایگان برای افزایش بازدید سایت و وبلاگ شما
کدهای زیبا سازی سایت و وبلاگ - ساعت های زیبا
فروش سایت و دامنه زیبا، رند و با سابقه ده ساله و رنک دار
درمان سرماخوردگی با روش درمان های گیاهی و غذایی در ایران و جهان
دانلود تقویم نجومی سال 1403
دانلود کتاب مجربات باقر
دانلود کتاب صوتی تاریخ امپراطوری هخامنشیان از کوروش تا اسکندر
دانلود کتاب صوتی اروپا در قرون وسطی
دانلود جزوه حقایقی درباره سنگ پادزهر
فروشگاه اینترنتی عصر قدیم

جستجو در سایت نت گشت و در کل سایت ها

دانلود تقویم نجومی 1403 - تقویم نجومی 1403 منجم باشی - تقویم نجومی حسین جانقربان 1403 - تقویم نجومی گلپایگانی 1403

دانلود رایگان کتاب صوتی خداوند الموت - نوشته پل آمیر - مترجم ذبیح الله منصوری


اهدای عضو یعنی اهدای زندگی

كاربران آنلاین

ما 16 میهمان آنلاین داریم
خبر خوان سایت نت گشت
RSS 2.0

ورود كاربر





هنوز ثبت نام نكرده اید؟ عضویت در سایت
به وب

عکس کیت میدلتون با روسری و بی جوراب و شلوار در مسجد
جمعه ۰۷ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۰۶:۵۳ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عکس جالب کامران نجف زاده به مناسبت روز خبرنگار
سه‌شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۰۷:۳۲ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      علی کریمی و ماشین لوکسش
دوشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۲۳ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عکس جالب هومن حاج عبداللهی و رامبد جوان در خندوانه
دوشنبه ۰۲ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۰۶:۳۴ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عکس یادگاری گرفتن پوریا پورسرخ از علی کریمی
دوشنبه ۰۱ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۰۷:۵۹ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      

مجموعه کاملی از جوک ها و طنز های فارسی

ارزیابی كاربر: ONONONOFFOFF / 17
ضعیف عالی 

# يه مسئولي داشته راديو پيام گوش ميداده،‌ گزارشگره ميگفته: راه بهارستان به امام حسين بسته‌است، راه انقلاب هم به امام حسين بسته‌است... ‌طرف ميگه: باشه بابا بستس كه بستس، ديگه چرا هي به امام حسين قسم ميخوري؟!
# يه دانشمنده مثل من يه تيكه يخ گرفته بوده بالا، ‌داشته خيلي متفكرانه بهش نگاه مي‌كرده. رفيقش ازش ميپرسه: چيرو نگاه ميكني؟ طرف ميگه: ازش آب ميچيكه ولي معلوم نيست كجاش سوراخه!
# به يکي ميگن يك معما بگو، ميگه اون چيه كه زمستونا خونه رو گرم ميكنه تابستونا بالاي درخته ؟! يارو هرچي فكر ميكنه جوابشو پيدا نميكنه، ميگه: نميدونم، حالا بگو چيه؟ همون يکي ميگه بخاري! يارو كف مي‌كنه، ميگه: باباجان بخاري زمستونا خونه رو گرم ميكنه ولي تابستونا چه جوري بالاي درخته ؟ باز هم همون يکي ميگه: بخاريِه خودمه دوست دارم بگذارمش بالاي درخت!
# يه بابایی داشته از تو جزيره آدم‌خورا رد ميشده،‌ يهو ميبينه آدم خورا محاصرش كردن. بيچاره جفت مي‌كنه با حال زار ميگه: اي خدا بدبخت شدم! يهو يك صدايي از آسمون مياد: نترس بندة من، بدبخت نشدي! اون سنگ رو از جلوي پات بردار بكوب به سر رئيس قبيله. تركه خوشحال ميشه،‌ سنگ رو ميكوبه تو كلة ‌رئيس قبيله. رئيسِ قبيله جابه‌جا ميميره، باقي افراد قبيله شاكي ميشن، نيزه به دست، شروع مي‌كنن دويدن طرف تركه! يهو يك صدايي از آسمون مياد: خوب بنده من، حالا ديگه بدبخت شدي!
# یکی توي اتوبوسِ  نشسته بوده، ميره به راننده ميگه: آقاي راننده واسه كي داري رانندگي مي‌كني؟! اينا که همه خوابن!
# انگلیسیه با چند تا آمریکائی  نشسته بودن داشتن جوك مي‌گفتن، انگلیسیا براي آمریکائیها جك ميگن، نوبت آمریکائیه كه ميشه،‌ تا مياد بگه: يه روز انگلیسیه... همه بهش ميگن بشين بابا نميخواد بگي! دوباره يه دور ميزنه ميرسه به آمریکائی، باز تا مياد بگه: يه روز يه انگلیسیه... ميپرن وسط حرفش، نميذارن بگه. بار بعد كه نوبت ميرسه به آمریکائیه، ميگه: يه روز يه آمریکائیه داشته ميرفته با سر ميخوره زمين! همه انگلیسیا ميخندن بعد آمریکائیه ميگه: ‌ولي وقتي بلندش ميكنن ميبينن انگلیسی بوده!!
# یه آمریکائیه زنگ ميزنه خونه دوست دخترش، باباي دختره گوشي رو ور ميداره. آمریکائیه ميگه: ببخشيد جنیفر خونست؟! باباهه هم شاكي ميشه فحش خوار مادر رو ميكشه به آمریکائیه! چند روز بعد دختره آمریکائیه رو تو خيابون ميبينه،‌ ميگه: ‌بابا چرا ضايع بازي در مياري؟! وقتي بابام ور ميداره، ‌يه چيزِ بي‌ربط سر هم كن بگو. آمریکائیه هم ميگه ‌باشه . دفعه بعد كه زنگ ميزنه، باز باباهه گوشي رو ور ميداره. آمریکائیه هول ميشه، ميگه: ببخشيد اونجا ميدون هملیتونه؟! يارو ميگه: آره چي كار داشتي؟! ميگه: ببخشيد، جنیفر خانم هستن؟!
# يك سال، يك ماه از محرم گذشته بوده ولي هنوز تو شهر صداي سينه‌زني ميومده. مردم ميرن پي ماجرا، ميبينن دسته محلشون تو كوچه بن بست گير كرده !
#  سيگاريه ميره لباس فروشي،‌ ميگه: ببخشيد شلوار نخي داريد؟
يارو ميگه:‌بعله.
طرف ميگه: بي‌زحمت دونخ بدين
# مشتري: چرا گوشت کيلويي 1500 تومان؟ مغازه پاييني که کيلويي 1400 تومان مي ده!
قصاب:خب، پس چرا ازش نخريدي؟
مشتري: براي اينکه ديگه نداره.
قصاب: بسيار خوب، من هم هر وقت نداشتم کيلويي 500 تومان ميدهم.
# دکتر: سيگار عمرتان را کم مي کند نبايد بکشيد.
بيمار: ولي آقاي دکتر، من الان 80 سالمه.
دکتر: درسته.... ولي اگر سيگار نمي کشيديد شايد حالا نود سال داشتيد!
# ديوانه اي در حاليکه يک تکه طناب را به دست گرفته بود به پاسباني نزديک شد و گفت: معذرت مي خوام سرکار، شما يک مرد نامرئي نديديد؟
پاسبان که نمي خواست با آن مرد غير عادي صحبت کند جواب داد: نه
ديوانه گفت: پس اگر ديديش لطفا بهش بگيد من سگش رو پيدا کردم!
# روزی رئيس تيمارستان از ديوانه ها خواست در استخر خالي از آب شنا کنند ديوانه ها شيرجه زدند توي استخر خالي و سر و دستشان شکست اما يکي از ديوانه ها نپريد.
رئيس به تصور اينکه او عاقل شده از او پرسيد براي چه تو نپريدي؟
ديوانه گفت: آخه شنا بلد نيستم.
# شخصي مي رود کوه حواسش پرت ميشه پايين!
# در آگهي استخدام اومده بود كه : به شخصي كه در زمينه كار با كامپيوتر ماهر باشد نياز است.
جوزف ميره اونجا و ازش ميپرسنند:كار با كامپيوتر بلدي؟
ميگه : نه والا
ميپرسند:پس چرا اومدي اينجا؟
ميگه:اومدم اينجا كه بگم رو من حساب نكنين و دور منو خط بكشيد.
# الو آنجا 2222222 است ؟
بله همين جاست.
لطفا به آتش نشاني زنگ بزنيد بگوييد انگشت من در شماره 2 گير كرده است.
# يه تگزاسی عروسي شو تويه مدرسه برگزار ميكنه ! بهش ميگن حالا چرا مدرسه رو انتخاب كردي ؟ ميگه چون كلاسش زياده !!
#  تو ایالت میسوری ميخواهند جمعيت  رو با هليكوپتر گلباران كنند عده زيادي كشته ميشن ! برسي ميكنن ميبينن گل و با گلدوناش پايين ميانداختن  !
#  جرج بوش  پشتش رو مي خواسته بخارونه, دستش نميرسيده ! صندلي زير پاش ميگذاره  !
# ملا زن زشتي نصيبش شده بود.شبي بي جهت مدت طولاني به صورتش خيره شد.
زن پرسيد: ملا چرا امشب اينهمه مرا نگاه مي کني؟
ملا جواب داد: والله امروز چشمانم به صورت زن زيبايي افتاد. هر چه خواستم از صورتش چشم بردارم نشد. امشب به کفاره گناهي که کرده ام دو برابر به تو نگاه مي کنم تا تقاص گناهم را پس داده باشم!
# برادر جان کری ( کاندید ریاست جمهوری آمریکا ) داشته شنا مي كرده مايوش سوراخ ميشه غرق ميشه !
# کانادایی 35 سال سن داشته بهش ميگن چرا تا الان مجرد موندي و ازدواج نكردي ؟! ميگه والا تا الان برادر زن دلخواهم رو پيدا نكردم  !
# سه ديوانه هم اتاقي بودن - يك روز خبر آوردن كه دوتاشون بالا پايين مي پرن و ميگن كه ما سيب زميني هستيم و داريم تو روغن سرخ ميشيم و سومي ساكت نشسته ! رييس بيمارستان هم طبق معمول رفت كه اين ديوونه رو مرخص كنه. پرسيد تو چرا با دوستات نيستي ؟ اون هم گفت : آخه من كف ماهيتابه چسبيدم  !
# به يه  تگزاسی ميگن اگه يه كاميون پر از پول بهت بدن باهاش چي كار ميكني؟
ميگه : پنج دلار ميگيرم خاليش ميكنم  !
# از یکی ميپرسه: غضنفر، پنجشنبه-جمعه كجا بودي؟  ميگه: والله امام رضا طلبيد، با بر و بچه‌ها رفتيم شمال !
# دیوید بکهام ميره دكتر، ميگه: آقاي دكتر به دادم برس، الان دو هفته‌است هر شب تا صبح كابوس ميبينم! دكتره ميپرسه: چه كابوسي مي‌بيني؟ بکهام ميگه: هر شب خواب ميبينم قورباغه‌ها جام‌جهاني راه انداختن، منم هرشب واميستم داور! دكتره ميگه: اي بابا، اين كه خيلي ناجوره. بيا برات يك دوا مينويسم، از فردا بخور خوب ميشي. بکهام مي‌پرسه: آقاي دكتر، ميشه اين قرصها رو از پس فردا بخورم؟! دكتره ميگه: شدنش كه ميشه، ولي واسه چي؟ ميگه: آخه  فرداشب فيناله  !!
# پیتر کوچولو ميره تو يخچال درو رو خودش ميبنده! بهش ميگن چيكار ميكني ؟ ميگه:  ميخوام ببينم اين چراغش واقعاٌ خاموش ميشه يا نه؟
# یکی ميره بقالي، ميگه: آقا نوشابه خانواده دارين؟ يارو ميگه: بعله. ميگه: به مجرد هم ميدين؟
# از یکی ميپرسن از چه تريپ لَبي خوشت مياد؟ ميگه: از لبِ جوب  !
# از يك آمریکائی پرسيدند چرا توي جوي آب نشسته اي؟
گفت : مي خواهم در جريان باشم!
# روزي ملا در منزلي ميهمان بود. عصر ميوه آوردند. ملا خوشه اي انگور برداشته درسته به دهان گذاشت.
گفتند ملا آدم عاقل و با ادب هميشه انگور را دانه دانه مي خورد.
ملا گفت : آن چيزي که دانه دانه مي خورند بادمجان است نه انگور!
# شخصي كه سه زن داشت رفت و زن چهارمي گرفت كه سياه پوست بود . دوستان پرسيدند اين چه كاري بود ؟ گفت براي ايام عزاداري


0 نظر

هیچ نظری وجود ندارد. اولین نفر برای نظر دهی به این مقاله باشید!

ارسال یك نظر


هجی كردن هجی كردن

آموزش زبان  دیالوگ

آخرین مطالب