صفحه اصلی مطالب جالب و متنوع مجموعه کاملی از جوک ها و طنز های فارسی
تابلو اعلانات نت گشت..
نت گشت را home page خود کنيد
ابزارهای رایگان برای افزایش بازدید سایت و وبلاگ شما
کدهای زیبا سازی سایت و وبلاگ - ساعت های زیبا
فروش سایت و دامنه زیبا، رند و با سابقه ده ساله و رنک دار
درمان سرماخوردگی با روش درمان های گیاهی و غذایی در ایران و جهان
دانلود تقویم نجومی سال 1403
دانلود کتاب مجربات باقر
دانلود کتاب صوتی تاریخ امپراطوری هخامنشیان از کوروش تا اسکندر
دانلود کتاب صوتی اروپا در قرون وسطی
دانلود جزوه حقایقی درباره سنگ پادزهر
فروشگاه اینترنتی عصر قدیم
كاربران آنلاین
ما 22 میهمان آنلاین داریم
ورود كاربر
مجموعه کاملی از جوک ها و طنز های فارسی
صفحه 9 از 14
# يه نفر مرده بود. اون رو توي جهنم ميگردوندن و جاهاي مختلف رو بهش نشون ميدادن. يه در رو باز كرد. ديد يه نفر داره گريه ميكنه و ميگه: فرزانه، فرزانه فرزانه. ميپرسه: اين چي شده؟ ميگن: عاشق فرزانه شده و فرزانه باهاش ازدواج نكرده. بعد وارد جاي ديگهاي ميشه و ميبينه يه مرد ديگه داره گريه ميكنه و ميگه: فرزانه، فرزانه، فرزانه،... ميپرسه: اينم عاشق فرزانه بوده؟ ميگن: نه، فرزانه با اين ازدواج كرد! # قاضي: قبل از محاكمه بايد بهت تذكر بدم كه اگر به سئوال من جواب دروغ بدي ميدوني كجا ميري؟ دزد: بله، ميرم جهنم. قاضي: و اگر جواب راست بدي چي ميشه؟ دزد: ميرم زندان. # مأمورين استاندارد به يك مركز توليد گوشت دام مراجعه ميكنند و ميپرسند: به اين گوسالهها چه غذايي ميديد؟ مسئول اونجا ميگه: هر آت و اشغالي پيدا كنيم ميديم. مأمورين استاندارد مركز رو به پرداخت يك ميليون تومان جريمه ميكنن و بعد از يك ماه باز هم اونجا رو بازديد ميكنن و ميپرسند: به اين گوسالهها چه چيزي ميديد؟ مسئول اونجا ميگه: غذاهاي خوب خوب، مثل ماكاروني، بيف استروگانف، شاتوبريان. مأمورين استاندارد اين بار مركز رو دو ميليون تومان جريمه محكوم ميكنن و بعد از يك ماه باز هم اونجا رو بازديد ميكنن و ميپرسن: به اين گوسالهها چه چيزي ميديد؟ مسئول مربوطه ميگه: ما چيزي نميديم، پول ميديم به خودشون، ميرن هر چي ميخوان ميخرن و ميخورن # به یکی ميگـن توالت رو بخش كن . ميگه : مردانه ، زنانه ..!! # به یکی ميگـن با مردان آنجلس جمله بساز "ميگه: " توالت مردانه آن جلوست !!! # يكي زنگ ميزنه به دكتر و ميگه: دكتر جون! دستم به دامنت. بچهام 44 درجه تب داره. چي كار كنم؟ دكتر ميگه: تا 41 درجه به من مربوطه، از اون بيشتر بايد زنگ بزني به آتشنشاني. # در مسابقة اسبدواني يك نفر صد هزار دلار روي اسب شمارة 28 شرطبندي كرد و اتفاقاً برندة 500 هزار دلار شد. مسئول برگزاري مسابقه از او پرسيد: چطور اين همه پول رو روي اسب شمارة 28 شرطبندي كردي؟ گفت: ديشب خواب ديدم كه دائماً جلوي چشمم يك عدد 6 و يك عدد 8 ميآد. مسئول برگزاري پرسيد: 6 و 8 چه ربطي به 28 داره؟ گفت: مگه شيش هشت تا 28 تا نميشه؟ # دیوانه ایی كنار يه چاهي ايستاده بوده، هي ميگفته: سيزده،..سيزده،..سيزده يكي از اونجا رد ميشده، ميپرسه: ببخشيد قربان، ميتونم بپرسم داريد چيكار ميكنيد؟ دیوانه يقه يارو رو ميگيره، پرتش ميكنه تو چاه ميگه: چهارده،...چهارده،...چهارده ...!! # سال اول: عزيزم! در تمام دنيا يكي به خوبي تو پيدا نميشه. سال سوم: عزيزم! بين يك ميليون زن يكي مثل تو پيدا نميشه. سال پنجم: عزيزم! بين هزار تا زن يكي مثل تو پيدا نميشه. سال هفتم: عزيزم! بين صد تا زن يكي مثل تو پيدا نميشه. و داستان ادامه دارد... # از تگزاسی ميپرسن آرزوت چيه؟ ميگه: كاشكي تگزاس پايتخت بود ميگن: چرا؟! ميگه: آخه اون وقت به ماميگفتن بچه واشنگتن !! # تلويزيون داشته گل خداداد عزيزي رو به استراليا نشون ميداده، یه بابایی تماشا ميكرده. دو سه بار كه صحنه آهسته گل رو نشون ميدن شاكي ميشه ميگه: حالا اونقدر نشون بده تا اون دروازه بان بگيردش! # ژنرال روس مشغول بازديد از سربازخانه بود. از يك سرباز پرسيد: وضع غذاتون چطوره؟ سرباز گفت: غذامون خوبه، ولي نونمون خيلي سفته، مثل سنگ ميمونه. ژنرال گفت: يك سرباز هرگز شكايت نميكنه، سربازان روس كه صد سال پيش دشمنان كشور رو شكست دادن از همين نونها ميخوردن. سرباز گفت: درسته قربان! ولي اون موقع نونها هنوز تازه بود. # يه جايي جشن بوده، آقایی همينجوري ميره تو و شروع ميكنه به رقصيدن و بخور بخور. يكي ازش ميپرسه: ببخشيد شما رو كي دعوت كرده؟ ميگه: من از خانواده عروسم. يارو ميگه: ببخشيد، ولي اينجا جشن تولده !! # یکی سوار آسانسور ميشه، ميبينه نوشته: ظرفيت 12 نفر باخودش ميگه: عجب بدبختيهها! حالا 11 نفر ديگه از كجا بيارم؟! # تولهسگ از مدرسه برگشت، مادرش گفت: امروز درس چي داشتين؟ تولهسگ گفت: زبان خارجي. مادرش گفت: چي ياد گرفتي؟ تولهسگ گفت: ميو، ميو. # یه داش مشدی زمين ميخوره، براي اينكه سه نشه تا خونه سينه خيز ميره! # اولي: مرتيكه احمق به من ميگه الاغ، ميخوام ازش شكايت كنم. دومي: اين كار رو نكن، چون ممكنه بتونه ادعاي خودش رو ثابت كنه! # دو نفر بانك دزديدند، بعد از اينكه به خانه رسيدند، اولي گفت: بيا پولها رو بشمريم. دومي گفت: لازم نكرده، فردا راديو مبلغ دقيق رو اعلام ميكنه. # غلو داشت تو خيابان ميرفت كه ديد يك نفر پاش به ديوارة بغل خيابون خورد و افتاد تو جوب. دويد به طرفش و گفت: ولك، سالمي؟ گفت: نه كا، مو جاسمم. # پليس گدايي رو جلب كرد و به كلانتري برد. گدا گفت: همهاش تقصير زنم بود، اگر از من جدا نشده بود به گدايي نميافتادم. پليس پرسيد: مگه زنت پولدار بود؟ گدا گفت: نه جناب سروان، تا قبل از اينكه از من طلاق بگيره، اون به جاي من گدايي ميكرد. # یکی به دوستش ميگفت: واي، ديشب رفتيم عروسي، ماه! خيلي خوب بود. قاطي بود، هم مردا بودن، هم پسرا. # زن راننده محكم كوبيد به يك اتوبوس و پليس آمد و بعد از بررسي صحنه تصادف از زن پرسيد: شما اگه جلوتون اتوبوس نباشه چطوري ماشين رو نگه ميدارين؟!!! # سه نفر خانم آلزايمري داشتند در مورد فراموشكاريشان با هم صحبت ميكردند. اولي گفت: من خيلي فراموشكارم، وقتي كليد مياندازم و در خانه را باز ميكنم يادم ميرود كه داشتم ميرفتم يا داشتم ميآمدم. دومي گفت: من خيلي بيشتر از تو فراموشكارم. من وقتي در رختخواب زير پتو هستم نميدانم دارم از خواب بيدارم ميشوم يا دارم ميخوابم. سومي گفت: من خيلي بهتر از شما هستم. اولي گفت: خدا را شكر، بزنم به تخته و با انگشت تق تق به تخته زد. سومي گفت: كي بود در زد؟ # مأمور سرشماري از مرد پرسيد: شما در فرمتون نوشتيد مجرد و داراي يك فرزند، به نظر ميرسه اشتباه كرديد. مرد گفت: بله، درسته، اگر اشتباه نكرده بودم كه بچه دار نميشدم. # يكي ميره عكس فوتباليست بخره، عكس افشين پيرواني رو ميدن سيصد تومن. ميگه: گرونه. عكس فروش ميگه: نعيم سعداوي و استاد اسدي دارم يكي صد تومن، از اونا وردار! # قزوينييه به دوستش رسيد و گفت: سلام، چطوري پسر؟ گفت: به جا نميآرم. اشتباه گرفتيد. دوستش رفت و دور شد. كمي كه رفت قزويني دويد و بهش گفت: ببخشيد، متوجه نشدم، از جلو نشناختمت !! # يك مرد كُرد به سازمان حقوق بشر شكايت كرد و ادعا كرد كه او را شكنجه كردهاند. وي اظهار داشت: ما را مجبور كردند يك ماه شلوار استرچ بپوشيم. # ارمنييه و جهوده و قزوينييه در جهنم بودن، ولي چون گناهان كمي كرده بودند، قرار شد اونها رو ببخشن و يه فرصت ديگه بهشون بدن. مأمور مربوطه گفت: اي مرد ارمني! تو ديگه نبايد عرق بخوري، اي مرد يهودي! تو ديگه نبايد دنبال پول جمع كردن باشي، اي مرد قزويني! تو ديگه نبايد دنبال بچهبازي راه بيفتي. اون سه تا قبول كردن و قرار شد اگر اولين بار اين گناهان رو انجام دادن غيب بشن و برن جهنم. اونا اومدن به زمين، بعد از سه چهار دقيقه ارمنييه بوي ودكا شنيد، هر كار كرد نتونست جلوي خودش رو بگيره، رفت به طرف خونهاي كه بو از اونجا مياومد، اما فوراً غيب شد و به جهنم برگشت. كمي كه جلوتر رفتن جهوده روي زمين يه اسكناس ديد، هر چي سعي كرد جلوي خودش رو بگيره كه اون پول رو بر نداره، نتونست. تا خم شد، قزوينييه غيب شد و به جهنم رفت. # پسري با مادرش آلبوم دوران جواني مادر و پدر را نگاه ميكردند. پسر از مادرش پرسيد: مامان! اين آقاهه كه كنار تو وايستاده و خوشگله و موهاش بوره كيه؟ مادر گفت: باباته ديگه، پسرم. پسر گفت: پس اين آقاهه كه كچله و چاقه و با ما زندگي ميكنه كيه؟ # علي گفت: اگر گفتي چرا من «رفته هستم» يك فعل غلط است. برادرش گفت: واسه اينكه تو هنوز «نرفته هستي». # زن دوستش رو تو خيابون ديد كه صورتش كبود شده و پاش ميلنگه و روي گلوش خراش افتاده. با نگراني بهش گفت: چي شده عزيزم؟ بيا زودتر برسونمت خونه. زن گفت: لازم نيست، تازه دارم از اونجا ميآم. # خدمتكاري كه براي تميز كردن خانه آمده بود يك گلدان قديمي چهارصد ساله را موقع تميز كردن به زمين انداخت و شكست. خانم خانه كه خيلي ناراحت شده بود، گفت: ميدوني اين گلدون مال چهارصد سال پيشه؟ خدمتكار گفت: خدا رو شكر! فكر كردم تازه خريدينش. # زن: در اين ده سال دستپخت من عوض نشده؟ مرد: چرا، خيلي بهتر شده، قبلاً بدمزه بود، حالا بيمزه است. # یه آقایی رو آدمخورها در آفريقا گرفتن و تصميم گرفتن اونو بخورن. پرسيد: براي چي ميخواين منو بخورين؟ آدمخورها گفتن: آخه ما آدمخور هستيم. گفت: اِ، حالا كه بخور بخور شده ما آدم شديم؟
صفحه اصلی
دانلود کنید
دیدنی ها - آنلاین ببینید/ دانلود
شنیدنی ها- آنلاین بشنوید/ دانلود
کامپیوتر ، اینترنت و موبایل
مطالب پزشکی و سلامت
تعبیر خواب و طالع بینی
مطالب جالب و متنوع
آشپزی و خانه داری
اخبار روز ایران و جهان
گالری تصاویر روز
تصاویر جالب و متنوع
گالری تصاویر اشخاص
آنلاین بازی کنید
تبلیغات نت گشت
آخرین دانلود ها
آخرین مطالب
- دانلود تقویم نجومی سال 1403 - تقویم ازدواج، تقویم قمر در عقرب
- دوربین مگنتی گردالو، دوربین SQT آهنربایی، دوربین مینی ورزشی گرد بخریم یا نخریم؟
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مضراب یا نواختن با مضراب در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن هر چیز دوتایی مثل تخم دوزرده یا دوچرخه دوترکه در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره گرفتار مصیبت شدن در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن صورتگری یا نقاشی حیوان یا انسان در خواب
- علت عدم دریافت تصاویر دوربین های مداربسته هوشمند بر روی موبایل در روزهای اعتراضات و اغتشاشات
- دستگاه انتقال آسان بیمار به صندلی، ماشین، ویلچیر، توالت فرنگی
- تعبیر خواب های مختلف درباره مصحف یا قرآن مجید در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مشهور شدن و شهرت در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مشمع یا رومیزی و روکش مشمعی در خواب
- دانلود کتاب کلیدهای اسرار جلد 1و2 (ویژه نامه شمیم وحی سال 92)- مجربترین ادعیه، اذکار، درمانهای معنوی
- تعبیر خواب های مختلف درباره مشکل و گرفتاری مالی و غیر مالی در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مشک آب نو یا کهنه در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره مشک و عنبر و نافه در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره مشعل، روشن کردن مشعل و مشعل بدست گرفتن در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره مسلمان شدن مشرک و شرک در خواب
- تعبیر خوابهای مختلف درباره مشرق و مشرقیها و به شرق رفتن در خواب
- فیلم آموزش افزایش شانس ثبت نام خرید خودروهای بهمن موتور و سایر شرکت های خودروسازی
- تعبیر خواب های مختلف درباره مشرف شدن و اشراف بر کاری یا مکانی در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دعوا، کتک کاری و مشت زدن به دیگران در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره مشارکت با مرد یا زن یا به هم زدن مشارکت در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مشاجره، دعوا، بحث و جدل در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن حضرت عیسی مسیح در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مسواک در خواب
- تعبیرخواب های مختلف درباره دیدن میخ و مسمار در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره مسلمان شدن در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مسگر و مسگری در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مسکه یا روغن حیوانی در خواب
- تعبیر خوابهای مختلف درباره پیدا کردن یا خرید مسکن در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مسجد، نماز خواندن در مسجد و احداث مسجد در خواب
- فواید خواندن آیة الكرسی
- ابطال چشم زخم ودفع آثارسوء آن در روح و جسم - دستور دوم
- دعاها و دستورات رفع چشم زخم و از بین بردن اثرات چشم زدن کسی - دستور اول
- نماز سیف القاطع و ختم یا علی - دو دستور مجرب برای حاجت روایی
- ساروج، مواد تشکیل دهنده و خواص آن در بناهای قدیمی و روشهای تخریب آن
- عایق های رطوبتی سنتی در بناهای قدیمی و تاریخی چه بوده؟
- چرا در موزه های فرانسه دریایی از آثار باستانی و گنج های ایرانی موج می زند
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن شرابخواری، مستی و عرق خوری در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن توالت و مستراح و رفع حاجت در مستراح در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مستخدم و خدمتکار در خواب
- تعبیر خواب های مختلف درباره دیدن مستاجر، خانه اجاره ای و پرداخت اجاره در خواب
- چطوری جون دل - ایجاد روحیه با هیبت ترسناک
- ترتیب نوشتن شماره حساب بانکی و شماره شبای بانک ها در کادرهای مربوطه
- افزایش کارمزد کارت به کارت و تصویب کارمزد برای انتقال وجه پایا و ساتنا و سایر خدمات بانکی
0 نظر
هیچ نظری وجود ندارد. اولین نفر برای نظر دهی به این مقاله باشید!