صفحه اصلی arrow مطالب جالب و متنوع arrow من خودم به نتیجه انتخابات شک کردم و گفتم حتمآ تقلب شده ...
 

تابلو اعلانات نت گشت..

نت گشت را home page خود کنيد

ابزارهای رایگان برای افزایش بازدید سایت و وبلاگ شما
کدهای زیبا سازی سایت و وبلاگ - ساعت های زیبا
فروش سایت و دامنه زیبا، رند و با سابقه ده ساله و رنک دار
درمان سرماخوردگی با روش درمان های گیاهی و غذایی در ایران و جهان
دانلود تقویم نجومی سال 1403
دانلود کتاب مجربات باقر
دانلود کتاب صوتی تاریخ امپراطوری هخامنشیان از کوروش تا اسکندر
دانلود کتاب صوتی اروپا در قرون وسطی
دانلود جزوه حقایقی درباره سنگ پادزهر
فروشگاه اینترنتی عصر قدیم

جستجو در سایت نت گشت و در کل سایت ها

دانلود تقویم نجومی 1403 - تقویم نجومی 1403 منجم باشی - تقویم نجومی حسین جانقربان 1403 - تقویم نجومی گلپایگانی 1403

دانلود رایگان کتاب صوتی خداوند الموت - نوشته پل آمیر - مترجم ذبیح الله منصوری


اهدای عضو یعنی اهدای زندگی

كاربران آنلاین

ما 13 میهمان آنلاین داریم
خبر خوان سایت نت گشت
RSS 2.0

ورود كاربر





هنوز ثبت نام نكرده اید؟ عضویت در سایت
به وب

عکس های متفاوت شبنم قلی خانی در خارج از کشور
جمعه ۱۸ آذر ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۵۹ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      بهنام بانی ، حامد برادران و لیندا کیانی در جام جهانی 2018 روسیه
جمعه ۰۱ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۰۷:۱۸ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عکس جالب کامران نجف زاده به مناسبت روز خبرنگار
سه‌شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۰۷:۳۲ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      یه سلفی چهار نفره سلطانی، رستمی ، نصیریان
جمعه ۲۰ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۰۶:۰۵ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عكس شاهين نجفي، خواننده مرتد
شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۰۹:۴۸ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      

من خودم به نتیجه انتخابات شک کردم و گفتم حتمآ تقلب شده ...

ارزیابی كاربر: OFFOFFOFFOFFOFF / 0
ضعیف عالی 

 

بهانه‌های زیادی برای گفت‌وگو با نادر طالب‌زاده وجود دارد. دبیری دومین دوره‌ی جشنواره‌ی مردمی فیلم عمار، مجری گری و سیاست گزاری برای برنامه‌ی پر بیننده‌ی راز، تدریس در کلاس‌های آموزش مستندسازی برای نیروهای جوان حزب اللهی و حتی ثبت نام در انتخابات مجلس نهم؛ ما را به این سمت سوق داد که از نادر طالب زاده دعوت کنیم تا در ظهر یک روز زمستانی در دفتر رجانیوز با او هم‌کلام شویم.

از او درباره‌ی برنامه‌ی راز و مشکلاتش با صداوسیما پرسیدیم. از خیزش نیروهای جوان انقلابی در حوزه‌ی مستند، از مستندهای خودش و دغدغه‌‌هایی که دارد؛ و او صادقانه از سوالات بی جوابی گفت که حتی او را به دیدار خصوصی با رئیس جمهور کشانده است تا شاید جواب سوالاتش را بیابد. بخش دوم متن گفت‎وگوی جذاب و حدوداً یک ساعته با نادر طالب زاده در ادامه آمده است:

چرا پرس‌تی‌وی حرفه‌ای‌تر است؟

خيلي‌ها (Press TV) را كه نگاه مي‌كنند، مي‌بينند خيلي حرفه‌اي تر از خبر خودمان دارد عمل مي‌كند. نقدهاي بهتري هم دارد.

چون بودجه‌اش 7 برابر است. علتش اين است. شما 7 برابر بودجه بدهيد و در هر شهري يك خبرنگار بكاريد و دفتر خبر داشته باشيد، نتيجه‌اش همين مي‌شود. ايراني‌هاي متعهد به انقلاب اسلامي كه در خارج هستند، آدم مي‌شناسند. مثلاً دفتر لندن، دفتر قوي‌اي است. آنها دفتر نيويورك و واشنگتن را هم اداره مي‌كنند.

برداشت من از حرف شما اين است كه ما در برنامه‌سازي، مخاطب را دست‌كم مي‌گيريم.

اصلاً مخاطب داخلي را نمي‌شناسيم.

آن طرف بودجه 7 برابر مي‌گذاريم، چون مخاطب بين‌الملل را خيلي مهم مي‌گيريم.

(Press TV) مال ايران است.

بله، ولي براي مخاطب بين‌المللي برنامه مي‌سازد.

درست است. من بارها توصيه كرده‌ام كه برنامه‌هاي خاص (Press TV) را دوبله و پخش كنيد. هر چه هم گفتيم، نشده. (Press TV) اتفاق خوبي بود كه افتاد، با اينكه هنوز خيلي ايراد دارد، ولي به نظرم اتفاق بسيار خوبي بود. نشان داد كه ما مي‌توانيم. ما در تمام شهرهاي دنيا كه بحران هست، در تمام جاهايي كه دارد اتفاق مي‌افتد، خبرنگار داريم و اين خيلي عالي است. من خدا را شكر مي‌كنم. چند شخصيت بين‌المللي و شخصيت رسانه‌اي مثل جورج گالووي (George Galloway)(2) خانم ايوان ردلي (Yvonne Ridley)(3)، مثل لارن بوث (Lauren Booth)(4) اينها دارند خدمت مي‌كنند، اما كسي اينها را درست نمي‌شناسد.

در حوزه بيداري اسلامي هم عملكردش خيلي بهتر از صدا و سيماي خودمان است.

بله، آنجا هم خيلي خوب عمل مي‌كند. ديروز داشتم به مصاحبه‌هايي كه (Press TV) از (Occupied Wall Street) نيويورك مي‌گيرد نگاه مي‌كردم، البته ديروز مال لندن بود و خانم مقبلي داشت صحبت مي‌كرد، رفته بود و با افراد مختلف در آن صحنه صحبت مي‌كرد. يكي از مصاحبه‌هايي كه گرفته بود، از يكي از خبرنگاران سياه‌پوست بي.بي.سي و يكي از معترضين (Occupied London) بود. جر و بحث اينها را با هم كه فساد اقتصاد‌ي گردن كيست، ضبط كرده بود و نماينده بي.بي.سي كم آورد و عقب‌نشيني كرد. خانم مقبلي آنجا بود. بايد كاري بكنند كه براي شبكه خبر هم يك كسي به زبان فارسي اين كار را بكند. سر در نمي‌آورم كه چرا اينها مخاطب ايراني را اين‌قدر دست‌كم مي‌گيرند؟ امام خيلي سفارش مي‌كردند كه در تلويزيون، خبر را متحول كنيد. از سفارشات اكيد امام، خبر بود.

ساخت مستند«تقلب واقعی» با سوال خودم شروع شد

در باره مستند «تقلب واقعي» هم صحبت كنيد. بازخوردهايش چه بود؟ آيا توانست تصوير مخدوشي را كه از ايران ارائه مي‌شد، اصلاح كند؟

«تقلب واقعي» را با آقاي محمدرضا محمدي‌نژاد با هم ساختيم. يك كار ژورناليستي يك ساعته در باره انتخابات بود كه براي (Press TV) ساختيم. اول آن را ساختيم و بعد (Press TV) مشتاق شد و گرفت و پخش كرد. در داخل پخش نشد.

پس سفارش (Press TV) نبود؟

نه، خودمان دنبالش بوديم. به‌محض اينكه روز دوم و سوم شد، من خودم شك كردم، چون روزهای اول جمعيتي كه در تهران براي ميرحسين موسوي مي‌آمد، جمعیت نسبتا زیادی بود. نتایج را هم زود اعلام كردند و من گفتم حتماً تقلب شده. ساختن اين فيلم با سوال خودم شروع شد. خودم بايد سر در مي‌آوردم كه چه شده. بچه‌ها را جمع كردم و همان روز دوم رفتيم وزارت كشور و مصاحبه‌ها را شروع كرديم. با آقاي كدخدازاده، محسن رضايي كه آنجا آمده بود و شوراي خبرگان. مستند با سوال خودم شروع شد. بعد رفتيم در اتاق كامپيوتر كه آرا چك مي‌شد، چك كردم. با 10، 20 نفر مصاحبه كردم. بعد رسيديم به آن 10% شمارش دوباره. مسيري كه رفتم مسير سوال خودم بود و به نتيجه رسيدم و آن شد كه شد.

بازخوردها چگونه بود؟

خيلي خوب بود، ولي در داخل پخش نشده.

دوره آموزش مستندسازی/ آموزش نیروهای جنگ روانی حزب‌الله لبنان

جالب است. به نظر مي‌رسد صدا و سيما خودش بخشي از خودش را بايكوت مي‌كند! شما در مستندسازي سياسي اقدامات خوبي انجام داده‌ايد. حالا ظاهراً تصميم گرفته‌ايد كلاس بگذاريد و آموزش بدهيد و اين كار را به شكلي گسترش بدهيد. سئوال اين است كه چرا اين‌قدر دير؟

من اين كار را قبلاً كرده‌ام و هميشه آموزش داده‌ام. دو سه تا دوره خيلي خوب داشتم. يك دوره لبناني‌ها را درس داديم. اولين آموزش عزيزان حزب‌الله به عهده ما بود. همان كساني كه در حزب‌الله كارهاي ويژه مي‌كردند و جنگ رواني و كليپ‌سازي، منجمله كارگردان روح‌الله از شاگردان خود من بود.

يك دوره براي افغاني‌ها گذاشتم. لبناني‌ها در واقع توفيقي براي من بود، از من خواستند و من قبول كردم و خيلي هم خوشحال شدم و يك دريچه را برايم باز كرد. افغاني‌ها را خودم درخواست كردم كه از افاغنه‌اي كه در ايران هستند، 40 نفر نخبه در هنرها انتخاب شود كه سابقه هنر و ژورناليسم داشته باشند و دو سال به آنها درس بدهم، چون مدير باغ فردوس‌ـ ‌مركز آموزش فيلمسازي ارشاد‌ـ‌ بودم، اينها را درس داديم و الان اكثر مديران رسانه‌اي خصوصي و دولتي افغانستان اينها هستند و در جاهاي ديگر و در اروپا هم همه دارند فيلم مي‌سازند، يعني كسي را درس نداديم كه مثلاً بعدش برود ماشين‌فروشي كند، همه فيلمساز شدند.

دوره سوم از بچه‌هاي داخل ايران بود كه كلاس ويژه‌اي گذاشتيم و همه كلاس فيلمساز شدند. بعد من درگير پروژه‌هاي ديگري شدم و يك دهه گذشت و آموزش ندادم و دو باره دو سال پيش شروع كردم.

دوره اولي را كه آموزش داديد، جريان‌ساز شدند؟

خوب بودند. شايد ده تا از آنها افرادي هستند كه خيلي فيلم ساخته‌اند و تلويزيون پخش كرده. اصلاً فكر نمي‌كردم اين‌طور بشوند، چون يكي دو ترم بيشتر كلاس برايشان نگذاشتم و مكمل هم برايشان نگذاشته بوديم، ولي همگي اعتماد به نفس فيلمساز‌ي پيدا كردند. اين دوره كه با مجموعه «راه» و آقاي جليلي گذاشته‌ايم، يك‌كمي دقيق‌تر است و تجربه 20، 30 سال آموزش پشت آن است و اين تجربه همچنان ادامه دارد.

دانشجویان حزب‌الهی امروز با سال‌های قبل فرق کرده‌اند/ از بعضی آثار خودم تعجب کردم

تيپ دانشجويان فرق نكرده؟

چرا، اين اولين و مهم‌ترين فرق هست. اين بچه‌ها تماماً بچه‌هاي نخبه اكثراً رشته رياضي، ولايت‌مدار و باهوش هستند. من از آقاي جليلي خواستم قبلاً اينها را براي من فيلتر كنند، خبره‌ها را راه بدهند و باز با خبره‌ها هم مصاحبه كردم كه كدام يكي باشد، كدام يكي برود.

چه شد كه نسل عوض شد و اينها يكدفعه آمدند؟

آن زمان هم بودند، ولي ما انتخابشان نكرده بوديم. امكان گزينش نداشتيم. آن موقع امكاني مثل «راه» برايم وجود نداشت كه بيايند و گزينش كنند.

اين دوره مربوط به چه سالي است؟

76 تا 79. دوره‌هاي لبناني‌ها، افغاني‌ها و ايراني‌ها.

اين علاقمند‌ي بود.

بله، خيلي‌هايشان هم آدم‌هاي متعهدي بودند، ولي از جنس بچه‌های امروز نبودند. كه تحصيلكرده رشته مهندسي باشند و به يك پختگي رسانه‌اي هم رسیده باشند. من واقعاً نمي‌دانستم اين‌جوري هستند. ما فقط كلاس را گذاشتيم كه درس بخوانند. بعد به‌تدريج كارهايشان درآمد و از بعضي از آثار، خودم تعجب كردم. اين روال الان هم ادامه دارد.

چه چيزي باعث شده كه بچه‌هاي فني‌ـ‌مهندسي از رشته‌هاي خودشان دور بشوند و به اين رشته بيايند؟

اشكالي ندارد. فني‌‌ـ‌مهندسي‌ها براي رشته رسانه بهتر هستند.

سیستم گزینش دانشجو برای دانشگاه هنر اشتباه است

چرا از بچه‌هاي هنر و رشته‌هاي مرتبط، كمتر در اينجا هستند؟ فضاي دانشگاه‌هاي ما چگونه است كه بچه‌ها را كمتر به اين سمت مي‌آورد؟

چند وقت پيش بحثي پيش آمد درباره دانشكده هنر كه چرا در رشته‌هاي ما، مثل دانشجوهاي قديم را بيرون نمي‌دهند؟ من گفتم اشكال از گزينش است. اينها از طريق كنكور مي‌آيند و مثلاً مي‌گويد من اينجا و آنجا قبول نشدم و بالاخره رفتم به رشته هنر. اين ورودي خوبي نيست و كنكور هم اصلاً به درد اينها نمي‌خورد. هنر نبايد از طريق كنكور و گزينش‌هاي فعلي صورت بگيرد. بايد از طريق ديگري وارد شوند. اولاً بايد عشقي از آن طرف باشد. در گزينش بايد كسي كه واقعاً استعداد دارد انتخاب شود. بعد هم بايد وقت گذاشت و درس داد. ورودي‌ها اشكال دارد.

يك روز در خانه نشسته بودم، 4، 5 نفر آمدند در باره 11 سپتامبر با من مصاحبه كردند. چهره و سوالات و نظم اين چند نفر مرا گرفت و همان باعث شد كه تصميم بگيرم دو باره بروم و درس بدهم. ديدم همه كاربلدند، دوربين مي‌گذارند، مصاحبه مي‌گيرند، اما فيلمساز‌ي بلد نيستند. مکانیکال(Mechanical) بلد است، بلد است يك آجر درست كند، اما بلد نيست ساختمان درست كند. به فكرم رسيد كه چه خوب مي‌شد من به اين گروه درس مي‌دادم. بعد گفتم 5 نفر كه نمي‌شود، دست‌كم 20 نفر بشوند. اين پروژه، يك سال بعد تبديل به همين كلاس شد و همان گروه هم بودند كه فيلم‌هاي خيلي خوبي ساختند.

همسو نبودن دانشجوهاي هنري ما را قبول داريد؟ و اگر پاسخ شما مثبت است، اين موضوع از كجا نشأت مي‌گيرد؟ آيا اشكال در همان ورودي است؟

فهم انقلاب اسلامي يك موهبت است. توقع نداشته باشيد همه مثل شما فكر كنند. اين يك موهبت است و نمي‌شود هم آن را آموزش داد. تا حالا ديديد بشود به كسي آموزش حزب‌اللهي‌ بودن داد؟ يا برو نمازجمعه؟ نمي‌رود.
انگار اين عرصه بيشتر از عرصه‌هاي ديگر مغفول مانده.

مغفول مانده و به آن بي‌مهري شده.

خود اهالي هنر هم خيلي رغبت ندارند.

اولاً كشور مال همه است، بايد به همه رسيد. دانشكده هنر بايد به آن كسي كه سكولار هم هست، برسد. معاونت سينمايي مجبور است به همه سرويس بدهد. هم به آن كسي كه مي‌رود كن و جايزه مي‌گيرد، هم به اين كسي كه عشقش فيلم دفاع مقدس است. مملكتداري همه اينها را دارد.

همان امکانی که به دیگران می‌دهند، به نیروهای حزب‌الهی هم بدهند!

ولي آنجايي كه انقلاب را جلو مي‌برد وظيفه‌مان است كه ويژه كار كنيم، نه مي‌خواهيم بيشتر پول بدهيم، نه مي‌خواهيم به آنها مقام بدهيم. بايد توجه كنيم آموزشي را كه مي‌خواهد به او بدهيم. آموزش مي‌خواهد. نیروهای حزب‌الهی مي‌گويند همان امكاني را كه به ديگران مي‌دهيد و فيلم‌هاي آن‌جوري مي‌سازند، به ما هم بدهيد. سي سال است دارند همين حرف را مي‌زنند.

چيز بيشتري نمي‌خواهد.

نه، چيز بيشتري از آنها نمي‌خواهد. اين ما هستيم كه مديريت نكرده‌ايم. اول گفته‌ايم اينها بچه‌هاي خودمان هستند. بچه‌هاي خودمان هستند يعني چي؟ ما مي‌گوييم فهم انقلاب اسلامي يك موهبت است و خود خدا مي‌دهد. اين را هم نمي‌دانيم كه براي چه مي‌دهد؟ بعضي‌ها دارند، بعضي‌ها ندارند. انقلاب كه داشت اتفاق مي‌افتاد، در يك خانواده، يكي مي‌شد ضد امام‌خميني، يكي مي‌شد فدايي امام‌خميني. هر دو هم با هم برادر بودند، كسي هم سر در نمي‌آورد كه اين يكي چرا اين‌جوري شده، آن يكي جور ديگري. براي خود من 20 سال طول كشيد تا فهميدم اين يك اتفاق است كه در انسان مي‌افتد و ولايت‌مدار مي‌شود، در دَم هم مي‌شود.

بچه من يا حزب‌اللهي‌ هست يا نيست. حزب‌اللهي‌ نيست به اين معني نيست كه اصغر قاتل است. آدمي است كه مي‌گويد انقلاب اسلامي هم خوب است و فلان و بهمان، اما من دوست دارم گيتار بزنم يا دوست دارم مهندس برق بشوم، اگر هم بتوانم بروم كانادا بهتر از ايران است. اين ديگر دست من نيست كه او چرا آن‌جور نشده. يا آدم اين‌جوري هست يا نيست. اين رمزي است در انقلاب اسلامي: ولايت‌مداري. اول بايد اين مسئله تشخيص داده بشود، بعد از آدم‌هايي كه اين‌جوري هستند، حمايت كنيم، چون انقلاب را مي‌برند جلو و بايد اينها را آموزش بدهيم، كمكشان كنيم. همان امكاناتي را كه در اختيار همه مي‌گذاريد، در اختيار اينها هم بگذاريد. مي‌گوييم همه بچه مسلمان هستند. بله، هستند، ولي كدامشان اين‌‌جوري است؟

عمارها مثل فرشته‌اند!/ عمار، انسان‌های مامورند

اين اصطلاح عمار كه تازگي‌ها آمده، كدام‌يك دست خودش نيست، مثل فرشته است، فرشته مي‌دانيد اختيار ندارد، بايد بنويسد، بايد بگيرد، بايد ببرد بالا. نمي‌دانم فرشته در عالم دُخان چه شكلي است، اما مي‌دانم كه اختيار ندارد. مأمور است. عمار، انسان‌هاي مأمورند، دست خودشان هم نيست. دارم تعريف را ساده مي‌كنم كه مي‌گويم دست خودش نيست و امروز اين آدم‌ها كم نيستند كه دست خودشان نيست. ما مي‌گوييم همان سرويسي را كه به بقيه مي‌دهيد، به اينها هم بدهيد. خيلي سخت است؟ ما گفتيم به همه اينها نفري يك ميليارد پول بدهيد؟ گفتيم براي همه اينها نفري يك بنز (Elegance) بخريد؟ گفتيم همان سرويسي را كه به دیگران مي‌دهيد، به اين‌ها هم بدهيد.

از واحد مركزي خبر كسي را در جشنواره عمار ديديد؟ اما در جشنواره پروين‌ اعتصامي بودند!

قبلاً كه اين عدالت برقرار نبوده، حالا برقرار شده؟

حق را بايد گرفت. الان هم نيست. در جشنواره عمار از واحد مركزي خبر كسي را ديديد كه آنجا برود؟ در جشنواره پروين‌ اعتصامي بودند، اما در جشنواره عمار نبودند، پروين اعتصامي مهم‌تر است يا وضع انقلاب اسلامي ايران؟ پروين اعتصامي بنده خدا هم آمده بود در زماني كه تاريك بود، جرقه‌اي روشن كند. اگر واقعاً بخواهيم قدر او را هم بدانيم، بايد كاري را كه جشنواره عمار مي‌خواهد بكند، بيشتر قدر بدانيم. چند شب پيش قبل از برنامه هفت، دوستان از من پرسيدند: «راستي اين جشنواره عمار چي بود؟» جواب دادم: «فيلم‌هايش فوق‌العاده بود. دست‌كم ده تا از فيلم‌ها فوق‌العاده بودند». پرسيدند: «مگر مي‌شود؟» گفتم: «بله، مي‌شود. شما نديديد». پرسيدند: «جداً؟» گفتم: «جداً!» 5 تا از آنها را دارم به دست خودم مي‌فرستم جشنواره الجزيره. به مديرش هم گفته‌ام. به جاهاي ديگر هم مي‌فرستيم. اين تازه اول كار است. داريم رايزني مي‌كنيم كه بعضي از اينها به امريكا و اروپا برود، چون آنها بايد (Dialogue) انقلاب اسلامي را بشنوند. ما بايد بايستيم و اين حق را بگيريم.

آقاي شمقدري در جشنواره عمار گفتند، ما از فيلم‌هايي مثل 33 روز، شكارچي شنبه، خاك و آتش حمايت كرديم، ساخته شدند، اما كسي نرفت آنها را ببيند.

ايشان حرف خوبي زد، ولي من جوابش را دارم. مي‌گويم فيلم‌هايي را كه اين بچه‌ها ساخته‌اند توي سينما بگذاريد، تبليغ هم بكنيد و آن وقت ببينيد مردم مي‌روند مي‌بينند يا نه؟ سي‌دي فيلم را درست كنيد ببينيد چند نفر مي‌خرند؟ چند تا از مراكز فرهنگي مي‌گيرند و استفاده مي‌كنند. اين تازه اول كار است. كارهاي اصلي را نكرده‌ايم. ما هنوز به بچه‌هاي حزب‌اللهي‌‌مان آموزش ويژه نداده‌ايم كه بتوانند فيلم داستاني بسازند. اين بچه‌ها چطور با 20 جلسه توانستند اين فيلم‌ها را بسازند؟ 20 جلسه هم بگذاريم براي كارهاي داستاني.

بچه‌های جدید همان نسلی هستند که از ما بهترند

خيلي به اين بچه‌ها اميدواريد؟

از حدي كه فكر مي‌كردم، خيلي بهترند. اينها همان‌هايي هستند كه از ما بهترند. فقط بايد به آنها مي‌گفتيد كه 10 تا كار موفق دنيا كدامند و مهندسي معكوس (Story boarding) چيست؟ تقطيع چيست؟ بايد به آنها سليقه داخل سينما را نشان مي‌داديم كه اين كار را تا به حال نكرده‌ايم. مدارس فيلم، فيلمساز مي‌آورد، ولي فيلمساز تربيت نمي‌كند. فقط هم در ايران نيست، در اكثر جاهاي دنيا اين‌طوري است. دو سال دوره مي‌گذارند و به او (Masters) هم مي‌دهند، ولي فيلمساز نمي‌شود. به‌ندرت دانشگاهي پيدا مي‌شود كه فيلمساز بسازد، مثلاً (U.S.C) در لوس‌آنجلس مي‌گويند اين كار را مي‌كند. يا يكي دو دانشگاه كه در خود هاليوود است كه كارگاهي است و زير نظر استاد جلو مي‌رود.

در اينجا هم بايد يك دوره دو ساله بگذاريم. بگذاريد بشود، بعد مي‌گويم.

شما در اين سينما فيلم و سريال ساخته‌ايد، تدوين كرده‌ايد و به هر حال در اين ميدان بوده‌ايد. به نظر شما چرا سينماي ما دارد به سمتي مي‌رود كه نه‌تنها قشر متدين كه حتي اقشار طرفدار سينما هم از آن ناراضي هستند. كميسيون فرهنگي مجلس بايد اين كار را درست كند؟ قانون مي‌خواهد؟ كار يك نهاد است؟

نه، سينما آموزش است. ده‌نمكي در جشنواره عمار رفت آن بالا و حرف خوبي زد. گفت: «من آرزو داشتم يك فيلم را در حين ساخت ببينم، ولي هيچ كارگرداني اجازه اين كار را به من نداد». يعني حتي ده‌نمكي مي‌خواست بيايد كلاس دكوپاژ، كلاس یک كارگرداني را ببيند، ولي كسي برايش سفره را پهن نمي‌كرد.

در این سی‌سال در بین بچه‌مسلمان‌ها اصلا تربیت نیرو نشده

شنيدم كه در باغ فردوس براي تعداد خاصي چنين امكاناتي بوده.

بله، آخرين دوره باغ فردوس خود ما بوديم و اين كار را هم كرديم. تنها جايي كه خروجي خوب بود، كلاس‌هاي معروف به كلاس‌هاي پنجشنبه بود كه برايم مهم نبود شخص ديپلم دارد يا فوق‌ليسانس. آن كلاس را هم هر كسي كه مي‌خواست بيايد، آمد. من انتخاب نكردم. بعدها كه اين دوره جديد را راه انداختيم، كلاس‌هايي بودند كه گزينش شدند. مثلاً دوره‌اي كه افاغنه بودند، گزينش شدند و از شعرا، نويسندگان، خبرنگاران و كساني را كه چنين سوابقي داشتند، انتخاب كرديم و درس داديم.

مهم‌ترين چيز، تربيت است. ما نيرو تربيت نكرده‌ايم. دائماً مي‌گوييم چرا اين‌ جور فيلم‌ها؟ يك عده از بچه مسلمان‌ها رفتند و فيلم‌هاي جشنواره‌اي ساختند. بعضي‌ها كه اصلاً آن طرفي افتادند و با اصل موضوع مخالف شدند، بعضي‌ها هم در همان حوزه گير كردند. شما كه بچه بسيجي هنرمند بااستعداد مسلمان براي سينما تربيت نكرديد. اگر کرده بودید من در جريان بودم. در اين بيست و چند سال درست در وسط ميدان بوده‌ام. ما اين كار را نكرده‌ايم. نه دانشكده هنر اين كار را كرد، نه حوزه هنري، نه صدا و سيما و الان ما دنبال اين كار هستيم.

چرا دانشکده صدا و سیما خروجی مفیدی ندارد؟

صدا و سيما دانشكده دارد. چرا در اين حوزه كار نكرده؟ گير كار كجاست؟

براي اينكه نحوه انتخاب دانشجویی كه براي درس خواندن مي‌آيد، نحوه صحيحي نيست، هنري نيست. بعد از اينكه يك آدم هنرمند در رشته سينما وارد شد، در يك سال اول فقط بايد بخش‌هاي مكانيكي را بخواند، سال دوم شروع كند به توليد و در سال سوم يك استاد انتخاب مي‌كند كه معمولاً كارگرداني است كه دائماً دارد كار مي‌كند. دو سه نفر بايد بروند كنار يك كارگردان مشهور بايستند و يك سال با او باشند.

در اين 33 سال شما چنين روشي را شنيده‌ايد؟ اصلاً نيست. روسيه اين را دارد. مدرسه فيلمساز‌ي روسيه 5 سال است. در سال چهارم يك كارگردان به عنوان استاد انتخاب مي‌شود و كنارش مي‌ايستيد و با شيوه استاد‌ـ‌شاگردي چيز ياد مي‌گيريد. وقتي وارد شديد، استاد بالاي سرتان است. چهار سال با آن استاد هستيد. من دو سه بار به آن دانشگاه رفته‌ام. روس‌ها در اين‌جور چيزها خيلي مكتبي هستند. سينما و تلويزيون قوي دارند. كارهايشان قوي است. من معتقدم ايران هم چنين محيطي را مي‌تواند داشته باشد. هنوز ما زنده‌ايم و نمرده‌ايم و كار آخري كه بايد بكنيم، همين است. به نظر من اين تربيت خيلي مهم‌تر از فيلمساز‌ي است و اين انجام مي‌شود. ما فراوان آدم مستعد داريم كه مي‌توانند در اين زمينه كمك كنند. همه اينها را بعد از سال اول به كار مي‌گيريم. از دوستان خودمان، كارگردان‌هاي بسيار خوب مسلمان كمك مي‌گيريم كه اين نسل جديد آموزش فيلمساز‌ي دراماتيك ببيند. به‌جاي قول دادن بايد كار كنيم. بايد طراحي كنيم كه چه كار بايد بكنيم، چون وقت نيست.

اگر احساس کنم در مجلس نمی‌توانم کاری کنم به سرکار اصلی‌ام برمی‌گردم

اين دغدغه آموزشي را چگونه مي‌خواهيد با دغدغه نمايندگي جمع كنيد؟

نمايندگي را فقط اسم نوشتم. يك‌كمي مي‌رويم جلو بعد ببينيم چه مي‌شود. من كارم رسانه است. تازه اگر احساس كنم كه آنجا نمي‌توانم كاري بكنم كه نمي‌مانم. در ظرف همين يكي دو ماه معلوم مي‌شود كه قرار است آنجا چه خبر باشد. مي‌دانيد كه برنامه «راز» يك (Talk Show) عادي نبود. فكر مي‌كرديد يك برنامه سرگرم‌كننده است، ولي ما هدف داشتيم. در اينجا هم يك هدفي داريم و اگر احساس كنيم كه نمي‌شود، نمي‌رويم و برمي‌گرديم سر كار اصلي‌مان. هدفم مهم‌تر از هر كاري است.

در اين باره صحبت مي‌كنيد؟ مثلاً اعضاي كميسيون فرهنگي در مجلس قبل نظارت بر عملكرد صدا و سيما را تصويب كردند كه كار بسيار مهمي بود.

من فقط دغدغه كار فرهنگي ندارم، آموزش و پرورش، آموزش عالي، بحث اقتصاد مردم، تأمين اجتماعي، بيكاري، بهداشت مردم و...، چون دوستان مستندساز و برنامه‌ساز زياد داريم، همه اينها را به‌وسيله كمك از آنها بايد مطرح كرد. در بحث سياست‌هاي خارجي، ارتباط، يعني اينكه چگونه بايد تعامل كنيم؟ من در اين زمينه نظر دارم. كجاها كوتاه آمديم؟ از ظرفيت‌هاي جمهوري اسلامي در خيلي جاها استفاده نشده. نسبت به همه اينها نظر و فكر دارم. سال‌هاست به اينها فكر كرده‌ام. حالا اگر رفتيم داخل مجلس و توانستيم كاري بكنيم كه كار مي‌كنيم، اگر ديديم نمي‌شود، راهي براي فرار پيدا مي‌كنيم!، چون آمديم كمك كنيم نه اينكه نماينده بشويم.

جسمم هم الان خيلي سالم نيست، ولي حس مي‌كنم يك كارهايي بايد انجام بشود كه نشده

فكر نمي‌كنيد آن ساختار وقت شما را بگيرد؟

قطعاً وقت‌گير خواهد بود. من الان كه از خواب بيدار مي‌شوم، برنامه‌هايم دست خودم است، كارمند جايي نيستم. آنجا بروم اذيت مي‌شوم. جسمم هم الان خيلي سالم نيست، ولي حس مي‌كنم يك كارهايي بايد انجام بشود كه نشده. چيزهايي بايد گفته مي‌شده كه نشده. دنبال اين موضوع هستم كه اگر بشود، اين كار را انجام بدهم. در تمام حوزه‌ها حرف دارم. در موضوع امنيت حرف دارم. شش سال پيش به همه مسئولين گفتم. رئيس‌جمهور وقت را كه اصلاً پيشش رفتم. از سفر خارج آمده بود و گفتم به اين دو سه نكته دقت كن، اينها نكات مهمي هستند. مثلاً همه جاي رسانه‌هاي غرب براي معرفي ايران از آقاي احمدي‌نژاد به عنوان يك آدم غيرمنطقي ديوانه ياد مي‌كردند، در صورتي كه ايشان آدم منطقي و حزب‌اللهي‌ است. كاري به مسائلي كه اخيراً پيش آمده، ندارم، ولي به‌طور كلي در فضاي 6، 7 سال پيش به ايشان گفتم: «چرا يك بار سخنراني نمي‌كنيد و نمي‌گوييد كه من هيچ‌وقت نگفته‌ام بايد اسرائيل را با بمب اتم از روي زمين محو كرد؟ چون همه جا مي‌گويند كه شما گفته‌ايد من با بمب اتم، اسرائيل را از روي زمين محو خواهم كرد. يك بار بياييد بگوييد من اين را نگفته‌ام. چرا نمي‌گوييد؟ نكند خوشتان مي‌آيد؟» گفتم: «همه جاي دنيا عكس شما را مي‌زنند و مي‌گويند شما گفته‌ايد كه با بمب اسرائيل را مي‌زنيد. اولاً شما نگفتيد اسرائيل بايد نابود شود و امام‌خميني گفت. بمب اتم هم نگفت، گفت اسرائيل بايد محو بشود. يك بار بيا و صريح و صاف و پوست‌كنده بگو». از ايشان خواهش كردم. اينها چيزهايي است من توي آنها مانده‌ام. ايشان سه ماه بعد در مصاحبه مطبوعاتي در باره هولوكاست گفت: «من هيچ‌وقت نگفته‌ام كه اسرائيل بايد با بمب اتمي محو شود». بعد از اين مصاحبه، شما نمي‌دانيد چند خبرنگار و روزنامه‌نگار امريكايي كه مخالف سياست‌هاي امريكا هستند، به نقل از ايشان اين را گفتند كه ايشان هرگز نگفته بمب اتم، چرا اين دروغ را مي‌گوييد. اين حرف امام‌خميني بود در 28 سال پيش. ايشان اين همه مشاور دارد، در اين وزارت امور خارجه با اين عرض و طول يك نفر پيدا نشده اين حرف را به ايشان يادآوري كند؟ من سوالم اين است، مشكلم هميشه در اين مملكت اين است.

چرا در مقابل بانک‌های ربوی همه سکوت کرده‌اند؟!

كدام سوال؟

اين همه آدم توي اين مملكت هست، يك نفر نمي‌تواند تشخيص بدهد كه اين بانك‌ها از دَم رَبَوي هستند؟ همه سكوت كرده‌اند. ديروز در راديوي معارف ـ‌كه راديوي خيلي خوبي است و هميشه وقتي توي ماشين هستم، گوش مي‌دهم‌ـ شنيدم در يكي از بخش‌هاي خبري با يك كسي راجع به اقتصاد اسلامي مصاحبه مي‌كردند، گفت آقا وقتي بانك‌ها رَبَوي هستند، درباره اقتصاد اسلامي صحبت نكنيد. امام گفت درست كنيد، آقا گفت درست كنيد، اساتيد گفتند، خب درستش كنيد ديگر. همه مثل اينكه يك‌جورهايي توي اين قضيه نفعي دارند. پرسيدم: «چرا سايت‌ها نمي‌آيند از ما حمايت كنند؟ چرا روزنامه‌ها نمي‌آيند؟» ديدم كنار همه‌شان تبليغ انواع و اقسام بانك‌هاست! گفتم عذر مي‌خواهم خوب است ما را نكشتند كه گفتيم همه بانك‌ها ربوي هستند. اينها پاي كار نيامدند. مي‌خواهم بگويم اين چيزها را سر در نمي‌آورم كه چرا اين‌جوري است؟

حسن‌های فتنه88/کسانی که ولایت‌مدار نیستند، اصلا حزب‌الهی نیستند

فتنه 88 چند تا حسن داشت. يكي اينكه حوصله همه سر رفت. آنهايي كه 30 سال شعار مي‌دادند و در رأس قدرت بودند، يك‌كمي رفتند كنار. وقت همه را این همه مدت گرفتند. بحث ولايت به شكل جدي مطرح شد. ولايت‌مداري به شكل جدي مطرح و تفكيك شد. آنهايي كه ولايت‌مدار نيستند، اصلاً حزب‌اللهي‌ نيستند

کتاب صوتی تاریخی

آخرین مطالب