صفحه اصلی arrow مطالب جالب و متنوع arrow نقدی بر کنسرت ها و سروده ها و اجراهای پرواز همای
 

تابلو اعلانات نت گشت..

نت گشت را home page خود کنيد

ابزارهای رایگان برای افزایش بازدید سایت و وبلاگ شما
کدهای زیبا سازی سایت و وبلاگ - ساعت های زیبا
فروش سایت و دامنه زیبا، رند و با سابقه ده ساله و رنک دار
درمان سرماخوردگی با روش درمان های گیاهی و غذایی در ایران و جهان
دانلود تقویم نجومی سال 1403
دانلود کتاب مجربات باقر
دانلود کتاب صوتی تاریخ امپراطوری هخامنشیان از کوروش تا اسکندر
دانلود کتاب صوتی اروپا در قرون وسطی
دانلود جزوه حقایقی درباره سنگ پادزهر
فروشگاه اینترنتی عصر قدیم

جستجو در سایت نت گشت و در کل سایت ها

دانلود تقویم نجومی 1403 - تقویم نجومی 1403 منجم باشی - تقویم نجومی حسین جانقربان 1403 - تقویم نجومی گلپایگانی 1403

دانلود رایگان کتاب صوتی خداوند الموت - نوشته پل آمیر - مترجم ذبیح الله منصوری


اهدای عضو یعنی اهدای زندگی

كاربران آنلاین

ما 13 میهمان آنلاین داریم
خبر خوان سایت نت گشت
RSS 2.0

ورود كاربر





هنوز ثبت نام نكرده اید؟ عضویت در سایت
به وب

عکس آنجلینا جولی، بازیگر زیبای هالیوودی قبل و بعد از آرایش
سه‌شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۳۸ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      اخم جالب احمدی نژاد به لاریجانی و تعجب باهنر
دوشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۱۰ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عکس: میناوند 17 ساله، مهدوی كیا 15 ساله و فرهاد مجیدی 14 ساله
سه‌شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۰ ساعت ۰۹:۵۹ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      ببینید مهران مدیری چقدر چاق شده
شنبه ۰۷ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۰۷:۱۶ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عکسهای دانیال عبادی بازیگر نقش علیرضا مولایی در سریال راستش را بگو
چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۰۹:۵۵ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      

نقدی بر کنسرت ها و سروده ها و اجراهای پرواز همای

ارزیابی كاربر: ONONONONOFF / 9
ضعیف عالی 

محمد جواد صحافی نقدی بر آثار، کنسرت ها و چکامه ها و اجراهای پرواز همای خواننده محبوب این روزها آورده که بدون هیچ نظر خاصی بی کم و کاست آنها را درج می کنیم و به هر حال جای تامل دارد . تا نظر شما چه باشد.

نقدی بر خواننده ای با نام " همای " فاجعه ای در آشفته بازار موسیقی ملی اگر بنان زنده بود چه میگفت

محمد جواد صحافی : روزها در این فکر بودم که مطلبی تند و انتقادی برای خواننده ای با نام همای بنگارم ، مطلبی که خارج از فضای معمول نقد باشد ، خواننده ای که زاده شمال کشور و متولد یکهزار و سیصد و پنجاه و هشت . نام اصلی او " سعید جعفر زاده احمد سرگورابی " است . چندی پیش به پیشنهاد یکی از دوستان قدیم قرار بر این گردید که مصاحبه ای با همکاری بنده و این دوست عزیزمان با ایشان جهت چاپ در مجله موسیقی ایرانیان انجام گیرد . سئوالات نیز از جانب این حقیر مطرح گردید که تماما انتقادی بودند ، سئوالاتی که شاید در صورت پاسخی منطقی بدان باعث چرخش نظر نگارنده در مورد ایشان میگشت . پس از ارسال سئوالات به وی در کمال تعجب مشاهده گردید تنها سه سئوال از ده سئوال مطرح گردیده توسط اینجانب ، پاسخ داده شده است ! پاسخهایی که به هیچ وجه نتوانست حتی این حقیر را قانع نماید . اگرچند همین تعداد سئوالات نیز به اندازه بسیاری تلطیف گشته بودند.

پوستر کنسرت دیوانه چو دیوانه ببیند- همای و گروه مستان

تصمیم بر آن گرفتم که پس از مدتی کوتاه و با جمع بندی مطالب این سئوالات و برخی سئوالات دیگر را مجددا از ایشان بپرسم اما این بار در قالب نقدی تند تا شاید علاقه مندان به این خواننده ، اندکی با تامل به قضیه نگریسته و با شکستن تعصبات بیجا اندکی منطقی تر با قضیه برخورد نمایند . هر چند بعید میدانم در این وادی کسی بخواهد تعصبش را زیر پای گذارد .

چندی پیش ویدئویی توسط دوست نازنین و همشهری عزیزم جناب افشاری به دستم رسید ، فیلمی مربوط به کنسرت 2009 سعید جعفر زاده احمد سرگورابی در آمریکا ...، متاسف شدم برای آنهمه تماشاگری که با پرداخت هزینه ای نسبتا هنگفت به تماشای این کنسرت آمده بودند . عشوه های کاملا تصنعی سرگورابی و استفاده از دو کوزه معمولی که در صدا دهی نیز هیچ نبودند نه تنها باعث لذت من از تماشای این کنسرت نگشتند که وضعیت روحی و روانی ام بهم ریخته و حالتی بیمارگونه به حقیر دست داد . تاسف بار ترین بخش قضیه زمانی بود که ایشان لب وا کرده و شروع به خواندن کردند آنهم خواندن مثلا ! اشعاری که خود ادعا دارند آنها را سروده اند . تاسف خوردم بحال موسیقی مان که بدست چه کسانی افتاده ، یاد بهاری ها و مشکاتیان ها و پایورها و عبادی ها بخیر ... خدای را شکر که نیستند تا ببینند چه بر سر موسیقی مان دارد می آید ... موسیقی که با چنگ و دندان نگاه داشته بودیم ، چگونه دست به دست در بازار میچرخد و توسط دست فروشان به حراج گذاشته شده ...

مثل همیشه بگذریم ...

در بخشی از این مصاحبه از او پرسیده بودم دلیل آنکه نام خود را به " پرواز همای " تغییر داد چه بوده است در پاسخ به این سئوال به شعر " همای اوج سعادت به دام ما افتد " اشاره داشته اند و نام همای را برداشتی از آن شعر بیان نموده اند . هر چه گشتم در این شعر به کلمه پرواز برخورد نکردم و علت نامگذاری نام " پرواز " را ندانستم که چرا نام کوچکشان را پرواز انتخاب کرده اند . در مورد واژه همای نیز باید بیان نمود که اگر قرار باشد به این شعر استناد شده و نام همای را از این شعر اقتباس نمائیم بایستی نام خود را " هما " گذاشت چرا که حرف " ی " حرفیست که عنوان رابط بین " هما " و" اوج " مطرح گردیده و عملا همای هیچ معنی و مفهومی ندارد مگر آنکه ایشان نام خود را " همایـ (ـه ) "!!! بنامند که اینگونه منطقی تر است اگرچند همانند همای هیچ معنی و مفهومی ندارد .

گذشته از این بنده اندک هنرمندان موسیقی اصیل را دیده ام که نام مستعار بر خود گزینند مگر استاد شجریان که مدتی نام خود را " سیاوش " نهاد آنهم به دلیل عدم دلخوری پدر از ایشان . مگر جناب سرگورابی خواننده موسیقی پاپ هستند ؟ امیدوارم توهینی به هایده مرحوم ( که نام قبلی شان سکینه دده بالا بوده است ) نگردد که به هیچ روی قابل قیاس با مرحوم هایده نیستند و در درجه و مرتبه بسیار بالاتری از هنر نسبت به آقای سرگورابی قرار دارند .

باز هم بگذریم ....

در کنسرتی که از ایشان دیدم ، دو کوزه در زیر دستهایشان قرار داده اند ، برایم بسیار جالب بود که دلیل قرار دادن دو کوزه بد شکل که چندان صدایی نیز در کنسرت از خود بروز نمیدهد چیست ؟ آیا ایشان از این دو وسیله تنها به عنوان نمادی استفاده نموده اند که نشان دهند بجز خوانندگی نوازنده ماهری نیز هستنید ؟ و یا اینکه این وسیله ( که قدیمیان از آن به عنوان ظرفی جهت نگهداری زیتون و ترشی بادنجان! استفاده میکردند )توانایی هایی در درون خود نهفته دارد که با کوبیدن دست بر در آن صدایی تولید میشود که هیچ سازی نمیتواند صدایی همانند آن تولید کند ؟ اگر اینگونه است چرا آقای سر گورابی اندکی با این ساز ابداعی شان برای حضار خود تکنوازی نمیکنند تا بینندگان با قدرت والای ایشان در کوزه نوازی ! آشنا گردند ؟

همانطور که میدانیم ساز کوبه ای کوزه چندین سال است که توسط هنرمندان و نوازندگان سازهای کوبه ای نواخته میشود . اما شکل و شمایل این ساز بسیار متفاوت بوده وصرفا برای نواختن ساخته شده است و بسیار متفاوت با کوزه مورد استفاده این جوان است ، این نوع کوزه ها کوتاه قد تر و شکیل تر بوده و صدایی که از آن شنیده میشود بسیار متفاوت و در عین حال جذاب است این ساز دارای بدنه کروی شکل است که ایستائی آن را مشکل میکند همچنین دارای گلوئی استوانه ای شکل دارد و نوازنده برای تولید صوت از دهانه و بدنه آن استفاده میکند. در حالی که دو کوزه زیر دست جناب سر گورابی که همیشه یکی از دیگری اندکی بلند قد تر است فاقد هیچ بار صدایی در گروه نمیباشند .

شاید نیز دلیل حضور همیشگی دو عدد کوزه در زیر دستان ایشان علاقه مفرطشان به می و مستی است ( که در اشعارشان به وضوح میتوان به این مسئله پی برد ) و نشان دادن آن به علاقه مندان . همانند همان گیلاس مشروبی که در کنارشان به جهت تناول جرعه ای آب قرار داده اند ، گویا در کشورهای غربی لیوان پیدا نمیشود ... ما که ندیده ایم ! اما از آنها که دیده اند پرسیدیم و آنها نیز گفتند که آن طرف آب ، آب را با لیوان مینوشند نه با گیلاس مشروب !

از حضور کوزه و حرکات جالب ایشان با کوزه که بگذریم ، این جوان خواننده در موسیقی یکنواخت و ساده خود از اشعار یا بقول خود چکامه هایی استفاده میکند نه تنها هیچ نو آوری در آنها نمیتوان شاهد بود بلکه این گونه لحن بیان و این چکامه سرایی ها را ، میتوان نوعی تحریف اشعار شاعران بزرگی چون مولانا و خیام بر شمرد ، اشعاری که نه تنها فاقد هر گونه ارزش وزن و قافیه ای هستند بلکه بسیار سطحی و ساده بوده و بعضی دارای معانی کاملا متفاوت و در بسیاری موارد نیز بسیار بی معنی هستند .

به عنوان نمونه چند بیتی از چکامه های مختلف استفاده شده ایشان را در زیر می آورم ...

آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید ...زیر کفنم خمره ای از باده گذارید ؛ تا در سفر دوزخ از این باده بنوشم ... بر خاک من از ساقه انگور بکارید ؛ آن لحظه که با دوزخیان کنم ملاقات ... یک خمره شراب ارغوان برم به سوغات !! ( ملاقات به دوزخیان )

ما را که بجز توبه شکستن هنری نیست... با هر دل دیوانه نشستن ثمری نیست ؛ بر خیز جز این چاره نداری که در اینجا ...جز جام می و مطرب و ساقی خبری نیست ؛ ما خانه بدوشیم ؛ ما باده فروشیم ؛ جز باده ننوشیم ننوشیم ننوشیم ( خانه به دوش )

بدم خواندی ، بدم خواندی ...گهی دیو و ددم خواندی ؛ گه دیندار و گه مرتدم خواندی ؛ نکردی ارزشم را کم ؛ که حتی بر من افزودی ؛ عجب اب گل آلودی ؛ اگرچه مستم ؛ اما مست باهوشم ؛ من آن آتشفشان هستم که خاموشم ؛ همایم من ، همایم من ؛ که فرزند خدایم من؛ مکن هرگز فراموشم ( عجب آب گل آلودی )

به گرد کعبه میگردی پریشان ... که وی خود را در آنجا کرده پنهان ؛ اگر در کعبه میگردد نمایان ... پس بگرد تا بگردیم ! ( بگرد تا بگردی )

ساقیا من که خراباتی و مستم به تو چه ؟ ... ساغر باده بود بر سر دستم به تو چه ؟ ؛ تو به محراب نشینی احدی گفت چرا ؟ .... من ! من که در خانه خمار خمارم به تو چه ؟ ؛ بعد از این به جای صفا ! با تو جفا ! خواهم کرد !!!!..گذر از کوی تو چون باده صبا خواهم کرد !!!!!..

و یا

مست مستم ، مست مستم ، مست مستم ،مست مست ... مست مستم ساقیا ؛ ناخورده مستم ساقیا ... پای خم بشکسته دستم ساقیا ؛ مست مستم ، مست مستم ، مست مستم ،مست مست ( مست مستم )

العجب ...

حقیقتا حقیر مانده ام در این بی سلیقه گی آقای چکامه سرا ! نه وزن و قا فیه ای دارند و نه بار معنایی چندانی ، بیان کننده گاه خود را فرزند خدا میداند و گه مرتد در بخشی با لحنی بی ادبانه شعر فارسی را به سخره میگیرد :" ساقیا من که خراباتی و مستم به تو چه ؟" اگر بخواهیم تاریخ موسیقی اصیل ایرانی را بگردیم تاکنون چنین گستاخانه سخنانی در قالب موسیقی ارائه نگردیده است . شرمم می آید این کلمات را شعر بنامم ... او چگونه شاعریست که در دوبیت از شعرش بیست بار از کلمه مست استفاده نموده ؟ آیا بکار بردن جمله نا جمله ای با نام شعر و ارائه آن به عنوان موسیقی به مردم تنها به صرف اینکه اعتراضی به این اشعار صورت نمیگیرد توهین به شعور آنها حساب نمیشود ؟ آیا این توهین به شعر و موسیقی ایرانی نیست ؟

هنوز ما شنوگان و دوستداران موسیقی اصیل ایرانی به اندازه کافی از گوش جان سپردن به اشعار ناب بزرگ شاعرانی چون حافظ و سعدی و مولانا و بسیاری دگر از این دست سیراب نگشته ایم که گوشهامان به شنیدن چنین اراجیف بی سر وتهی عادت کند .

بنده همین جا از کارشناسان ادبی خواهشمندم با حضورشان در این تارنگار بار ادبی و معنایی و وزن این چند جمله را برای خوانندگان عزیز تحلیل نمایند . آیا تنها قرار دادن کلمه ای که ادامه شعر را به اصطلاح خودمان " جور " کند برای تکمیل شعری کفایت میکند ؟ منظور جناب آقای سر گورابی یا همان پرواز خان خودمان ، از بکار بردن بسیار زیاد واژه می و مستی چیست ؟ ساقی مد نظر ایشان کیست ؟ او از این ساقی چه میخواهد ؟ و چرا تا این اندازه بر استفاده از این واژه ها در جملات اش تاکید دارد ؟

بسیار کم مشاهده گردید است که فردی در گروه هم سرپرست گروه باشد ، هم آهنگساز ، هم شاعر ، هم خواننده و هم نوازنده .... مگر یک فرد چقدر میتواند قابلیت داشته باشد که از عهده همه این موارد به خوبی بر آید ؟ ارزش بالای یک اثر موسیقایی زمانی معین میگردد که آن اثر دارای شعری وزین ، آهنگسازی زیبا و متناسب با شعر انتخاب شده ، نوازندگی بی عیب و نقص تنظیم قوی و آواز منحصر بفرد باشد که متاسفانه ایشان از هیچکدام از موارد یاد شده نتوانستند نمره قبولی را به خود اختصاص دهند . بیان جملاتی سخیف و بی مایه با نام چکامه که زیبایی چکامه را زیر سئوال برده و نمیتوان نام شعر نیز بر آن نهاد ، آهنگهای یکنواخت و بسیار ضعیف و کوزه نوازی ! بسیار عجیب ایشان مبین سخنان این حقیر است .

بجای همه این هندوانه هایی که جناب سرگورابی میخواهند با یک دست بردارند آیا شایسته نبود که هنوز شاگردی استادان بزرگ آواز را میکردند و مدتی آوازشان را با تلمظ در محضر اساتید موسیقی قویتر می نمودند و سپس به فکر جلب هوادار و علاقه مند می افتادند ؟ همانند بسیار خوانندگان جوان دیگری که تنها در یک زمینه فعالیت کرده و به مراتب نیز موفق تر از ایشان بوده اند .

آیا احساس نمیکنند برای برداشتن سایر هندوانه ها بازوان ضعیفی دارند ؟ آیا همان یک هندوانه را میتوانند سالم ! بلند کنند ؟

جدای از اینها در کنسرتهای تصویری که از ایشان مشاهده گردیده است اعضای گروه به جای استفاده از تکنیکهای فوق العاده و خیره کننده ای که در هنر هر هنرمندی میتواند به طرز منحصر بفردی وجود داشته باشد ، تکیه بر حرکات اضافی ، خارج از عرف معمول و بیش از اندازه سر و دست میکنند و با اینکار خود سعی در القای حس خود به مخاطب دارند . در صورتی که تصنعی بودن این حرکات آنچنان مشخص و واضح است که نظر هر بیننده ای را در اولین نگاه بخود جلب نموده و از پرداختن به موسیقی منحرف می نماید و تنها چشمان اش به دنبال حرکات سر و دست خواننده در حین خواندن و حرکات بی جای نوازندگان در حین نواختن میگردد . که البته از خواننده ای چون سرگورابی که جملگی سخنان اش در می و مستی و خماری خلاصه میشود انتظار حرکاتی بد تر از این را نیز میرود . به قول آن شاعر والامقام که خدایش بیامرزد " صبا از من بگو یار عبوسا ً قمطیرا را .... نمیچسبی به دل زحمت مده صمغ و کتیرا را "

درود بر شرف کیهان کلهر و شهرام ناظری و حسین علیزاده و بسیاری دگر از این بزرگان که جدا از موسیقی ناب شان ، بیننده را در حین اجرای خود مست و مدهوش اثر به غایت زیبای خود می نماید .

متاسفانه در دوره عسرت آثار فاخر و عدم انتشار آلبومها و آثار بدیع و نو توسط هنرمندانی که هم اکنون گوشه نشینی را پیشه خود ساخته اند ، عده ای با استفاده از ابزار و هنری که در اختیارشان است سعی در سوء استفاده از علاقه بینندگان و مخاطبانشان دارند ، و شور بختانه برخی مخاطبین عزیز نیز بدون توجه به عمق فاجعه ای که به بار آمده به راحتی میدان را برای سوءاستفاده این عده باز میگذارند . در آن ویدئویی که از این خواننده مشاهده نمودم ، بودند افرادی که بی اختیار با آواز ایشان اشک بر چشمانشان جاری میگشت و گریه سر میدادند ، روی سخنم با این بزرگواران است ، بر طبع لطیف و احساس زیبایتان باید احسنت گفت و آن را ستود اما در اشعار تهی و بی مغز او ، چه چیزی دیدید که باعث گردید اینگونه اشک بر چشمانتان حلقه زند ؟

اندکی منطقی باشیم و در جملات ایشان کمی بیاندیشیم ...

آری باید گریست ، بیش از همیشه نیز باید گریست ، من نیز گریستم اما نه به این جملات سبک ، که به حال موسیقی ای گریستم که چنین جوانک خامی که تنها از سر رابطه به مقامی که لیاقتش را ندارد رسیده است ، این گونه آن را به استهزا گرفته و علاقه مندان و دوستداران این هنر را تنها با تکیه بر عقده های شخصی خودش از می و می خواری و نقاط ضعف دوستدارانش و با سرودن چند بیت شعرکی نا مفهوم به بهانه بودار !! بودن به سخره گرفته است .

باید گریست ، که وقت گریستن است ،در آن هنگام که هنرمندان جوانمان ، که دارای زیباترین صدا ها هستند و آشنایی کامل با دستگاههای موسیقی ایرانی دارند گوشه نشین گشته اند وبجای آن جوانی پای بر عرصه نهاده که سراسر آوازش فالش خوانیست و تهی از تکنیکهای ناب موسیقی ایرانی ، و اینگونه در کشورهای غربی کنسرتها و برنامه هایی اجرا میکند ،.......

باید گریست ...

به حال آن فرهنگ ایرانی باید گریست که اشاعه دهنده آن سعید جعفر زاده احمد سرگورابی است . او که خود مخرب فرهنگ و هنر ایرانیست و دم از پاس داشت هنر ایرانی و زیان فارسی میزند ....

امیدوارم مخاطبین عزیز و علاقه مندان به ایشان از نگاشتن چنین مطلبی رنجیده خاطر نگردند که این سخنان اگر چند گزنده اما واقعیاتیست تلخ از سوءاستفاده ایشان از اعتماد و علاقه مردم . که هدف نگارنده نیز از نگاشتن این نوشتار تند تنها به هوش کردن علاقه مندان است که با دقت بر موسیقی و شعر و آهنگ هنرمندان اجازه ندهند تا افرادی از این دست سرنوشت موسیقی اصیل ایرانی را بازیچه دست خود قرار دهند و ذات هنر را زیر سئوال برند ...

باید توجه داشت ذات موسیقی ایرانی بر پایه شعر درست در ابتدای امر و سپس موسیقی مرتبط با آن شعر بنا گردیده است . ساختار شکنی در این زمینه و بیان سخنانی به زبان موسیقی که حتی ، ابراز آنها باعث افت تشخص بیان کننده میگردد ، ذات این هنر الهی را زیر سئوال میبرد .

نگارنده به هیچ وجه در مقام قیاس ایشان با بزرگانی چون شجریان و امثالهم نیست که این دو هیچگاه ( تاکید میکنم هیچگاه ) در قیاس هم نمی آیند ، اما اگر اندکی تامل و تعمق پس از مشاهده دو کنسرت از استاد شجریان و وی نمائیم معنای بهتر موسیقی را در اندکی از زمان میتوان درک نمود .

در انتها نیز لازم میدانم به آخرین سئوال خود از ایشان در آن مصاحبه استناد نمایم و آن اینکه خود را در چه سطحی از موسیقی اصیل ایرانی میدانند ؟

به نظر شما خودمان چقدر در بوقوع پیوستن این فاجعه هنری مقصریم ؟ به راستی صاحبان موسیقی کجایند ؟ چه بر سر موسیقی آمده است ؟

محمد جواد صحافی

21/10/1389

4 نظر

pardis
مجتبی
سه‌شنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۲۴ بعدازظهر
سعید جعفرزاده احمد سرگورابی (نام و نام خانوادگی او توسط خودش و با اجازهٔ پدرش به منظور فارسی بودن نام و فامیلش به «پرواز همای» تغییر یافته)، متولد ۲۰ بهمن ماه ۱۳۵۸ در احمد سرگوراب شفت بدنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی خود را در آنجا سپری نمود او دیپلم خود را از هنرستان کمال الملک رشت (مرکز استان گیلان) کسب کرد و با علاقه فراوان به او در رشته شعر آواز وآهنگ وارد دانشگاه آزاد تهران شد و با ساز تخصصی سه تار و پیانو تحصیلات خود را در دانشگاه به پایان رساند. در زمینه هنر آواز، شاگرد اساتیدی همچون فریدون پوررضا، سید کمال الدین عباسی، هنگامه اخوان، کریم صالح عظیمی را دارد و همچنین در باب زمینه شعر و ادبیات فارسی از استایدی همچون علیقلی محمودی بختیاری، حبیب نبوی، منصوره ثابت زاده، محمود طیاری و دکتر اصغر دادبه بهره مند گردید. در اندک زمانی، همای گیلانی توانست فعالیت‌های حرفه‌ای خود را در زمینه شعر، موسیقی و آواز گسترش دهد، و با موفقیت کنسرت‌هایی را اجرا نماید.
بازدید كننده
ديوانه هماي
چهارشنبه ۰۶ فروردین ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۳۱ بعدازظهر
غرض ورزي هم حدي داره ما كه باهاش حال ميكنيم تو خوشت نمياد مشكل خودته انصاف داشته باش
بازدید كننده
ظ
شنبه ۰۴ شهریور ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۳۹ قبل‏ازظهر
شعر و موسیقی عالیه ولی کلا صداش درنمیاد!!!
بازدید كننده
میم سلطانی
پنج‌شنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۴۲ بعدازظهر
سلام خیلی هاتحصیلات دارن ولی سوادندارن.. آهنگ دانستن ربطی به درست استفاده کردنش نداره.. نبایدازتاثیرگذاری موسیقی وشعر سو استفاده کرد. بله معتقدم هنررااسراف کرده اند. چاشنی سیاسی هم یکی دیگرازسواستفاده های موسیقی وشعرهست..
ارسال یك نظر


هجی كردن هجی كردن

آموزش زبان  دیالوگ

آخرین مطالب