تمسخر و پرده دری بی حد نسبت به احمدی نژاد از طرف مدعیان ادب

یادتان هست بعد از مناظره تاریخی احمدی نژاد، دوستان سبز قدیمی و بنفش کنونی چگونه منادی ادب بودند و شعار ادب مرد به ز دولت اوست می دادند. حالا یکی از همین مدعیان ادب ، بعد از سفر احمدی نژاد به بابل، قلم برداشته و بدون هیچ واهمه ای رئیس جمهور 24 میلیونی را به  شدیدترین وضع مورد تمسخر قرار داده. خودتان متن را بخوانید و قضاوت کنید. احمدی نژاد ، رئیس جمهور نه ، حداقل یک هموطن که بود. آیا شایسته است چنین بی باک هتاکی کرد.

قانون نوشت: احمدی نژاد: باید از بیت المال صیانت کرد.. آمریکا در حال نابودی است. (خبرآنلاین)
اصلا روح آدم تازه می‌شود. نمی‌دانید وقتی خبر سخنرانی‌اش را شنیدم چه حالی داشتم. در پوست خودم که هیچ، در پوست رضازاده هم نمی‌گنجیدم. گذشت روزگاری که برای یافتن سوژه باید دربه در این سایت و آن خبرگزاری می‌شدم. او حرف زد. او لب گشود. محمود آمد.
وقتی خبر سخنرانی‌اش در بابل به گوشم رسید، شاد شدم و با خواندن در و گوهرش، روحم صیقل خورد. هنوز دارد. هنوز آن نگاه‌ها را حفظ کرده است. همان نگاه با چشمان ریزش که وقتی باهاشان می‌خندد، طحال انسان رگ به رگ می‌شود. هنوز همان لحن را نیز دارد. همان لحنی که وقتی باهاش حرف می‌زند، مقبره فردوسی 2 سانت و نیم فروکش می‌کند. هنوز همان لباس‌ها را هم دارد. همان لباس‌هایی که در هیچ کجای جهان، نه در میلان، نه در نیویورک و نه حتی در همین میدان امام حسین (ع) خودمان، نمونه‌اش یافت نمی‌شود، بس که یونیک است این مرد.
اما مهم ترینش؛ هنوز داردش. هنوز آن صداقت را دارد. همان صداقت کودکانه و معصومانه‌ای که در چشمانت نگاه می‌کند، می‌خندد و چیزهایی می‌گوید که باورت نمی‌شود. یکجوری با پنبه سرت را شرحه شرحه می‌کند که تا به خودت بیایی، لولوها آن اعضای خاص را برده‌اند. لولوها هشت سال این کار را کردند وکار به جایی رسید که دیگر چیزی باقی نماند و به استخوان رسید. 
آری، صداقتش را دارد. می‌گوید باید از بیت المال صیانت کرد. حتما همین طور است. منتها اگر قرار باشد به روش خود او این کار را کرد، بیت المال را هم لولو می‌برد و چیزی برای صیانت کردن باقی نمی‌ماند. این هم به هر حال یک متد است. اینکه شما یک چیز خیلی مهم و با ارزش را که نیاز به مراقبت ویژه دارد کلا از بین ببری که دیگر استرس و نگرانی نگهداری‌اش را هم نداشته باشی. این است شیوه محمود ما.
شما که غریبه نیستید وقتی صحبت‌هایش را می‌خواندم، یک رگی از پشت گردنم تا روی ساق پایم ذق ذق می‌کرد. دوست داشتم مانیتور را بغل کنم. آنجا که گفت آمریکا در حال نابودی است، لُپش را کم آوردم و قلبم درد گرفت. محمود جان تو راست می‌گویی، همه دارند نابود می‌شوند. یک روزی می‌رسد که هیچکس نیست جز تو و مشایی. جهان برای شما خالی می‌شود. هر جا خواستید بروید و هر کار خواستید بکنید. همه نابودند محمودجان، فقط تو خوبی. تو ماهی. 
خلاصه که هیچ جا نمی‌ریم، همین جا هستیم تا محمود دوباره حرف بزند. حسابش را بکنید اگر دوستانش را به مجلس بفرستد، چه قدر خوش می‌گذرد. نمی‌خواهم به مجلس فعلی کم لطفی کنم، با همین مجلس هم خیلی دارد خوش می‌گذرد، ولی احمدی نژادیست‌ها که بیایند، عیش‌مان تکمیل می‌شود. 
به هر حال دوستان محمود را از یاد نبرید. او آمده است، وای وای، او آمده است.