صفحه اصلی arrow مطالب جالب و متنوع arrow آیا طبق روایات قرآنی کوروش کبیر همان ذوالقرنین بوده؟ آیا ذوالقرنین پیامبر بوده؟
 

تابلو اعلانات نت گشت..

نت گشت را home page خود کنيد

ابزارهای رایگان برای افزایش بازدید سایت و وبلاگ شما
کدهای زیبا سازی سایت و وبلاگ - ساعت های زیبا
فروش سایت و دامنه زیبا، رند و با سابقه ده ساله و رنک دار
درمان سرماخوردگی با روش درمان های گیاهی و غذایی در ایران و جهان
دانلود تقویم نجومی سال 1403
دانلود کتاب مجربات باقر
دانلود کتاب صوتی تاریخ امپراطوری هخامنشیان از کوروش تا اسکندر
دانلود کتاب صوتی اروپا در قرون وسطی
دانلود جزوه حقایقی درباره سنگ پادزهر
فروشگاه اینترنتی عصر قدیم

جستجو در سایت نت گشت و در کل سایت ها

دانلود تقویم نجومی 1403 - تقویم نجومی 1403 منجم باشی - تقویم نجومی حسین جانقربان 1403 - تقویم نجومی گلپایگانی 1403

دانلود رایگان کتاب صوتی خداوند الموت - نوشته پل آمیر - مترجم ذبیح الله منصوری


اهدای عضو یعنی اهدای زندگی

كاربران آنلاین

ما 15 میهمان آنلاین داریم
خبر خوان سایت نت گشت
RSS 2.0

ورود كاربر





هنوز ثبت نام نكرده اید؟ عضویت در سایت
به وب

تصاويري از تغيير جنسيت اكبر عبدي در سينما
پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۰۶:۵۰ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عکس های لیندا کیانی و نرگس محمدی در جام جهانی برزیل
جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۱۰ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عکس تغییرات تاسف بار چهره نادر طالب زاده قبل و بعد از ترور بیولوژیکی توسط موساد
یك‌شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۳۳ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عكسي متفاوت از مرحوم حاج احمد خميني
پنج‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۰۵:۴۹ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      رویا نونهالی در شکل و شمایلی متفاوت
پنج‌شنبه ۰۸ دی ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۲۰ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      

آیا طبق روایات قرآنی کوروش کبیر همان ذوالقرنین بوده؟ آیا ذوالقرنین پیامبر بوده؟

ارزیابی كاربر: ONONONONON / 1
ضعیف عالی 

درباره ذوالقرنین بودن کوروش دلایل و توجیهات و از طرفی شبهاتی نیز موجود است که آیت الله طباطبایی و آیت الله مکارم بیشتر بر نزدیک بودن قراین به ذوالقرنین بودن کوروش تاکید دارند هرچند که تقریبآ همه تاکید دارند که ذوالقرنین و یا کوروش نبی نبوده اند.

قرابت های کوروش به ذوالقرنین که در قرآن تاکید شوده انسانی موحد بوده و حضرت علی درباره اش فرموده : "بنده صالح خدا بود که خدا هم او را دوست داشت" :

قرآن‌، داستان ذوالقرنین را در سوره كهف‌، آیات 83 تا 98 بیان كرده و برای او ویژگی‌هایی را بر شمرده است‌. معنا و مفهوم آیات مشخص است و در آن بحث خاصی نیست اما اختلافی که وجود دارد و موضوع بحث است، خارج از مباحث آیات است (و خود آیات هم به این مطلب نپرداخته) و آن اینکه این فردی که قرآن داستانش را بیان کرده، از نظر تاریخی کیست و بر چه کسی انطباق دارد؟ مفسران در این مطلب اختلاف ‌نظر دارند: برخی او را اسكندر مقدونی و عده‌ای او را "شین هوانك تی‌" و برخی او را کوروش کبیر و ... دانسته‌اند و هر یك كوشیده‌اند تا این ویژگی‌های قرآنی را به آن‌ها تطبیق دهند.

آیا طبق روایات قرآنی کوروش کبیر همان ذوالقرنین بوده؟ آیا ذوالقرنین پیامبر بوده؟

امّا نظر برخی مفسران مانند علامه طباطبایی‌ در المیزان و آیة‌الله مكارم شیرازی‌ در تفسیر نمونه این است كه ذوالقرنین همان كورش كبیر، پادشاه هخامنشی است‌. قرینه‌هایی كه ایشان برای تأیید نظر خود (از آیات سوره کهف که درباره ذوالقرنین است و انطباق با تاریخ) می‌آورند از این قرار است‌: - ذوالقرنین شخصیتی است كه خداوند به او تمكن در روی زمین و قدرت و اختیار داده است و این با شخصیت كورش كه بر بخش عظیمی از آسیا و اروپا دست یافته و نخستین امپراتوری بزرگ تاریخ را تأسیس كرده است‌، توافق دارد - ذوالقرنین مطرح شده در قرآن خداشناس و موحد است و كورش هم خداشناس و یكتاپرست بوده است و معقول‌ترین تاریخی كه برای ظهور زرتشت یاد می‌شود، بین قرن ششم پیش از میلاد است که با تاریخ حیات كورش توافق دارد. -ذوالقرنین سفر یا لشكركشی به غرب یا مغرب خورشید داشته است و این با لشكركشی كورش به سیری در آسیای صغیر و تسخیر آن سرزمین انطباق دارد. - ذوالقرنین سفر یا لشكركشی به شرق یا مشرق خورشید داشته است و این با لشكركشی كورش به جنوب شرقی و (مكران و سیستان‌) و شمال‌شرقی (حدود بلخ‌) انطباق دارد. - ذوالقرنین با قومی وحشی مواجه شده است و این با رفتن كورش به سمت شمال و نبرد با اقوام وحشی «سكا» كه به عبارتی همان یأجوج و مأجوج هستند، انطباق دارد.
در این جا كورش اقوام وحشی را عقب می‌راند و در معبر داریال سدّی با آهن و مس می‌سازد كه هنوز بقایای این سد برپاست‌. وجه تسمیه ذوالقرنین:
1- بعضی معتقدند نامگذاری ذوالقرنین به این اسم به خاطر آن است كه او به شرق و غرب عالم رسید كه عرب از آن تعبیر به قرنی‌ الشمس «دو شاخ آفتاب‌» می ‌كند.
2- عده‌ای هم می ‌گویند: در دو طرف سر او برآمدگی مخصوصی بود و به خاطر آن به ذوالقرنین معروف شد (یعنی از باب تشبیه به چنین لقبی مشهور شد، نه اینکه در سرش دو شاخ داشته باشد!).
3- برخی نیز عقیده دارند كه او تاج مخصوصی داشت كه دارای دو شاخ بود.
4- بعضى ديگر معتقدند كه اين نام به خاطر اين بود كه دو قرن زندگى يا حكومت كرد، و در اينكه مقدار قرن چه اندازه است نيز نظرات متفاوتى دارند.
5- بعضى دیگر هم بر اين عقيده‏اند كه تاج مخصوص او داراى دو شاخک بود.
(برای آگاهی بیشتر ر.ك‌: تفسیر المیزان‌، علامه طباطبایی‌، ج 13، ص 355 ـ 364، و تفسیر نمونه‌، آیة‌الله مكارم شیرازی، ج 12، ص 542)
برخی مورخان و مفسران برای کشف مصداق خارجی کورش که قران کریم سرگذشت تاریخی او را نقل نموده، از این لقب ذوالقرنین استفاده نموده اند و به عنوان شاهد (و نه استدلال) برای این ادعا که ذوالقرنین همان کورش کبیر است استفاده نموده اند.

توضیح این یافته: اينكه در قرن نوزدهم ميلادى در نزديكى استخر در كنار نهر مرغاب، مجسمه‏اى از كورش كشف شد كه تقريبا به قامت يك انسان است، و كورش را در صورتى نشان می ‏دهد كه دو بال همانند بال عقاب از دو جانبش گشوده شده و تاجى به سر دارد كه دو شاخ همانند شاخ‏هاى قوچ در آن ديده میشود
. اين مجسمه كه نمونه بسيار پر ارزشى از فن حجارى قديم است آن چنان جلب توجه دانشمندان را نمود كه گروهى از دانشمندان آلمانى فقط براى تماشاى آن به ايران سفر كردند.
نکته دیگر اینکه سؤال كنندگان در باره اين مطلب از پيامبر اسلام (ص) طبق رواياتى كه در شان نزول آيات نازل شده است يهود و يا قريش (به تحريك يهود) بوده اند، بنا بر اين بايد ريشه اين مطلب را در كتب يهود پيدا كرد. از تطبيق مندرجات تورات با مشخصات اين مجسمه اين احتمال در نظر اين دانشمند كاملا قوت گرفت كه ناميدن كورش به ذو القرنين (صاحب دو شاخ) از چه ريشه ‏اى مايه می ‏گرفت و همچنين چرا مجسمه سنگى كورش داراى بالهايى همچون بال عقاب است و به اين ترتيب بر گروهى از دانشمندان مسلم شد كه شخصيت تاريخى ذو القرنين از اين طريق كاملا آشكار شده است.
اين بود خلاصه آنچه در تقويت نظريه سوم بيان شده است. درست است كه در اين نظريه نيز نقطه‏ هاى ابهامى وجود دارد، ولى فعلا مى ‏توان از آن به عنوان بهترين نظريه در باره تطبيق ذو القرنين بر رجال معروف تاريخى نام برد.
پرسش :آیا ذوالقرنین پیامبر بود یا یکی از بندگان صالح خدا؟
پاسخ: بعضى از مفسران از تعبير "قلنا" (ما به ذو القرنين گفتيم) که در آیه 86 کهف آمده است، می ‏خواهند نبوت او را استفاده كنند: قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْناً (به ذو القرنين گفتيم: آيا می خواهى آنها را مجازات كنى و يا طريقه نيكويى را در ميان آنها انتخاب نمايى) ،
ولى اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از تعبیر قلنا، الهام قلبى باشد كه در مورد غير پيامبران نيز وجود داشته و در قرآن کریم استعمال شده (مثلا در مورد مادر موسی در آیه 7 سوره قصص)، لذا این تعبیر نمی تواند دلیل محکمی بر نبوت ذوالقرنین باشد.
علامه طباطبایی در ذیل آیه کریمه به نکته قشنگی اشاره نموده اند. ایشان می فرمایند:
در قرآن کریم قول منسوب به خداوند، گاهی در وحى نبوى و در ابلاغ به وسيله وحی استعمال می ‏شود، مانند: وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ : گفتيم اى آدم سكونت كن... (بقره/35) وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ : و چون گفتيم در اين قريه داخل شويد...(بقره/58) .
گاهى درباره الهام (كه از نبوت نيست) بكار می‏رود، مانند: وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏ أَنْ أَرْضِعِيهِ: و به مادر موسى الهام كرديم كه او را شير بده (قصص/7) با اين بيان روشن می ‏شود كه جمله «قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ» دلالت ندارد بر اينكه ذى القرنين پيغمبرى بوده كه به وى وحى می ‏شده، چون همانطورى كه گفتيم قول خدا [یعنی قُلْنا]، اعم از وحى مختص به نبوت است. جمله ثُمَّ يُرَدُّ إِلى‏ رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ (کهف/87) ، از آنجا كه نسبت به خداى تعالى در سياق غيبت آمده [یعنی در آیه 86 کهف فرمود: قلنا (ما به ذوالقرنین گفتیم) و خداوند به صورت ضمیر حاضر ذکر شد اما در آیه بعدی (87)فرمود: ثُمَّ يُرَدُّ إِلى‏ رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ، که در اینجا در مورد خداوند ضمیر غایب بکار برده شده؛ این تفاوت کاربرد ضمیر حاضر و غایب خالى از اشعار به اين معنا نيست كه مكالمه خدا با ذو القرنين توسط پيغمبرى كه همراه او بوده، صورت گرفته است و در حقيقت سلطنت او، مانند سلطنت طالوت در بنى اسرائيل بوده كه با اشاره پيغمبر معاصرش و هدايت او، كار می ‏كرده [داستان طالوت در آیات 246 تا 251 سوره بقره آمده است.] .ترجمه الميزان،ج‏13/ص499

البته در روایات وارده درباره ذوالقرنین اختلافات زیادی وجود دارد که نشان از جعل بعضی از آنها دارد اما اجمالا اینکه در بيشتر روايات آمده است كه ذو القرنين بنده ‏اى از بندگان صالح خدا بوده، خدا را دوست مى ‏داشت، و خدا هم او را دوست مى ‏داشت، او خيرخواه خدا بود، خدا هم در حقش خيرخواهى نمود.
به نقل از ترجمه الميزان،ج‏13/ص510 ، با تلخیص و تصرف( از امام علی (ع) پرسیدند: ذوالقرنین پیامبر بود یا پادشاه؟ فرمود: بنده صالح خدا بود که خدا هم او را دوست داشت... و في حديث علي (ع) و قد سئل عنه أ نبي هو أم ملك؟ فقال: عبد صالح أحب الله فأحبه، و نصح لله فنصح له. )مجمع البحرين، ج‏6، ص: 295( نتیجه اینکه: ذوالقرنین پیامبر نبوده بلکه بنده صالح خدا بوده است
)

منبع : www.porsemanequran.com/node/22872

 

شبهاتی که درباره کوروش، ذوالقرنین بودن کوروش، موحد بودن کوروش و انتساب کتیبه کوروش به کوروش مطرح شده :

در اینجا دو سؤال مطرح است. اول این که آیا ذوالقرنین همان کوروش، پادشاه نامی ایران باستان است یا خیر؟
و دوم این که آیا ذوالقرنین یا کوروش پیامبر بودند یا خیر؟

 

ب – در قرآن کریم تصریح شده که به ذوالقرنین امکان (تمکن، سلطنت، قدرت و ...) دادیم و راه کارها را به او نشان دادیم و ...، هم چنین به خیر خواهی و عدالت جویی و ظلم ستیزی او اشاره شده است، اما هیچ اشاره‌ای به پیامبری او نشده است. البته انبیای بسیاری بودند که هیچ نامی از  آنها در قرآن یا احادیث برده نشده است، اما چون نام ذوالقرنین برده شده، بی تردید اگر پیامبر بود، به نبوت او اشاره و تصریخ می‌شد و نه تنها به سلطنت او. چنان به نبوت و سلطنت داود و سلیمان تصریح شده است. لذا نتیجه می‌گیریم که ذوالقرنین نبی نبوده است و اگر او کوروش باشد، کوروش نیز نبی نبوده است.

ج – هویت کوروش در تاریخ مشخص تر از ذوالقرنین است. اما در این که ذوالقرنین چه کسی بوده؟ نظرات و تردیدهای متفاوتی وجود دارد. برخی از تاریخ شناسان و مفسرین نامی وی را همان اسکندر مقدونی می‌دانند. برخی وی را « تبع الاقرآن» پادشاه سرزمین حجاز می‌دانند. برخی وی را « تین چى هوانگى» بزرگ‌ترین پادشاه چین که دیوار چین را ساخت دانسته و برخی استناد می‌کنند که سد بین یأجوج و مأجوج که در قرآن کریم تصریح شده همان دیوار چین است. برخی دیگر نیز با بیان مشخصات قید شده در قرآن و نیز تاریخ ثبت شده در مورد کوروش، احتمال کوروش بودن وی را نزدیک تر از سایر گمان‌ها می‌دانند.

د – در مورد پیامبر بودن کوروش نیز نظرات متفاوت است. برخی معتقدند که او پیامبر خدا و بالتبع شخصی موحد و مؤمن بوده است. چرا که نمی شود پیامبری مشرک، جاهل یا اهل معصیت‌های کبیره‌‌ی اعتقادی و عملی باشد.
بی‌تردید اگر بخواهیم این نظریه یا فرضیه را قبول کنیم، باید صحت کتیبه کوروش و انتسابش به او را قبول نکنیم. و البته اگر ذوالقرنین را همان کوروش بدانیم نیز باید صحت کتیبه را رد کنیم، چرا که قرآن کریم وی را موحد و مؤمن معرفی می‌نماید. اما بسیاری از فرازهای این کتیبه، با روح توحید، ایمان و به ویژه نبوت منافات دارد. چنان چه در کتیبه نوشته است:

«... فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی را که بسته شده بود بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود بازگرداندم ... همچنین پیکره خدایان سومر و اکد را که "نبونید"، بدون هراس از خدای بزرگ، به بابل آورده بود، به خشنودی مردوک "خدای بزرگ" و به شادی و خرمی به نیایشگاه های خودشان بازگرداندم. باشد که دل ها شاد گردد ... نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من. دین و آيین و رسوم ملت هايی که من پادشاه آن‌ها هستم یا ملت های دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین كنند... من امروز اعلام می کنم که هر کسی آزاد است که هر دینی را که میل دارد بپرستد».

شاید ظاهر این جملات قشنگ و زیبا و لائیسم پسند باشد، اما تردیدی نیست که با عقل و هم چنین وحی و دعوت انبیا منافات دارد. با عقل منافات دارد از آن جهت که گوینده باید فهم و درکش از دین کامل نباشد و دین را فقط یک سری عبادات ظاهری قلمداد نموده که می‌توان آن را در مقابل خدا یا بت انجام داد و با این دانش و بینش سطحی، هر عبادتی را آزاد اعلام می‌کند. اما اگر دین انجام باید‌ها و نباید‌های قید شده باشد، محال است که هر کس مجاز باشد هر کاری که می‌خواهد بکند و آنارشیسم حاکم نگردد. و با وحی نیز منافات دارد از آن جهت که اصل دعوت انبیا بر نفی خدایان و ادیان کاذب، شکستن بت‌ها، سرکوب کردن فرعون‌ها و نجات مردمان از جهل و بت پرستی و خرافه‌گرایی است. لذا ممکن نیست که یک پیامبر خدا، هم به نفی بت‌ها و فراعنه دعوت کند و هم بت‌ها را محترم داشته و به جایشان برگرداند تا دل مردم بت پرست شاد شود!

پس، اگر کوروش پیامبر بوده باشد، حتماً این کتیبه و انتسابش به کوروش یک دروغ بزرگ تاریخی است و اگر این کتیبه واقعاً متعلق به اوست، قطعاً پیامبر نبوده است. و در مورد هیچ یک از دو احتمال، اسناد تاریخی موثقی وجود ندارد. لذا پیامبر نبودن کوروش قطعی‌تر به نظر می‌آید، اما این بیانات با عقل و درایت پادشاه بزرگی چون او نیز منافات دارد. لذا به احتمال قوی در صحت کتیبه و انتسابش به او نیز باید تردید نمود.

منبع : www.x-shobhe.com/shobhe/2306.html

0 نظر

هیچ نظری وجود ندارد. اولین نفر برای نظر دهی به این مقاله باشید!

ارسال یك نظر


هجی كردن هجی كردن

کتاب صوتی تاریخی

آخرین مطالب