صفحه اصلی arrow مطالب جالب و متنوع arrow تنها وقتی که ستارخان گریست
 

تابلو اعلانات نت گشت..

نت گشت را home page خود کنيد

ابزارهای رایگان برای افزایش بازدید سایت و وبلاگ شما
کدهای زیبا سازی سایت و وبلاگ - ساعت های زیبا
فروش سایت و دامنه زیبا، رند و با سابقه ده ساله و رنک دار
درمان سرماخوردگی با روش درمان های گیاهی و غذایی در ایران و جهان
دانلود تقویم نجومی سال 1403
دانلود کتاب مجربات باقر
دانلود کتاب صوتی تاریخ امپراطوری هخامنشیان از کوروش تا اسکندر
دانلود کتاب صوتی اروپا در قرون وسطی
دانلود جزوه حقایقی درباره سنگ پادزهر
فروشگاه اینترنتی عصر قدیم

جستجو در سایت نت گشت و در کل سایت ها

دانلود تقویم نجومی 1403 - تقویم نجومی 1403 منجم باشی - تقویم نجومی حسین جانقربان 1403 - تقویم نجومی گلپایگانی 1403

دانلود رایگان کتاب صوتی خداوند الموت - نوشته پل آمیر - مترجم ذبیح الله منصوری


اهدای عضو یعنی اهدای زندگی

كاربران آنلاین

ما 20 میهمان آنلاین داریم
خبر خوان سایت نت گشت
RSS 2.0

ورود كاربر





هنوز ثبت نام نكرده اید؟ عضویت در سایت
به وب

عکس/ وقتی مردم حمله می کنن که احمدی نژاد رو تکه پاره کنن!!
دوشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۰۵:۰۱ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عکس هایی از حاشیه کنسرت حمید عسکری و مهمانان ویژه اش
شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۰۷:۱۱ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      الناز شاكردوست و برادرش
جمعه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۰۱:۲۴ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عكسي متفاوت از مرحوم حاج احمد خميني
پنج‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۰۵:۴۹ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      جدیدترین تصویر منتشر شده بعداز ازدواج شکیرا و پیکه
جمعه ۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۰۵:۰۱ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      

تنها وقتی که ستارخان گریست

ارزیابی كاربر: ONONONONON / 1
ضعیف عالی 

ستارخان در خاطراتش می نویسد :

من هیچوقت گریه نکردم ، چون اگر گریه می کردم آذربایجان شکست می خورد
و اگر آذربایجان شکست می خورد ایران شکست می خورد.
اما در زمان مشروطه یک بار گریستم.
و آن زمانی بود که 9 ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا.
از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل، کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و بدلیل ضعف شدید بوته را با خاک ریشه می خورد. با خودم گفتم الان مادر کودک مرا فحش می دهد و می گوید لعنت به ستارخان.
اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت:
اشکالی ندارد فرزندم، خاک می خوریم، اما خاک نمی دهیم.
آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد

کتاب صوتی تاریخی

آخرین مطالب