صفحه اصلی arrow اخبار روز ایران و جهان arrow گزارشی از عروسی پسر دوم احمدی نژاد
 

تابلو اعلانات نت گشت..

نت گشت را home page خود کنيد

ابزارهای رایگان برای افزایش بازدید سایت و وبلاگ شما
کدهای زیبا سازی سایت و وبلاگ - ساعت های زیبا
فروش سایت و دامنه زیبا، رند و با سابقه ده ساله و رنک دار
درمان سرماخوردگی با روش درمان های گیاهی و غذایی در ایران و جهان
دانلود تقویم نجومی سال 1403
دانلود کتاب مجربات باقر
دانلود کتاب صوتی تاریخ امپراطوری هخامنشیان از کوروش تا اسکندر
دانلود کتاب صوتی اروپا در قرون وسطی
دانلود جزوه حقایقی درباره سنگ پادزهر
فروشگاه اینترنتی عصر قدیم

جستجو در سایت نت گشت و در کل سایت ها

دانلود تقویم نجومی 1403 - تقویم نجومی 1403 منجم باشی - تقویم نجومی حسین جانقربان 1403 - تقویم نجومی گلپایگانی 1403

دانلود رایگان کتاب صوتی خداوند الموت - نوشته پل آمیر - مترجم ذبیح الله منصوری


اهدای عضو یعنی اهدای زندگی

كاربران آنلاین

ما 23 میهمان آنلاین داریم
خبر خوان سایت نت گشت
RSS 2.0

ورود كاربر





هنوز ثبت نام نكرده اید؟ عضویت در سایت
به وب

جمشید مشایخی در کنار لیلا حاتمی در زمان کودکی
شنبه ۰۶ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۰۹:۱۳ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عکس های مراسم عقد فرزاد حسنی و آزاده نامداری
دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۲ ساعت ۰۵:۰۱ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      اين اقا رو مي شناسيد؟
چهارشنبه ۰۷ تیر ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۲۰ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عكسي متفاوت از مرحوم حاج احمد خميني
پنج‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۰۵:۴۹ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      نذر عاشورایی علیرضا حیدری از 13 سالگی تا کنون
پنج‌شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۰۶:۲۰ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      

گزارشی از عروسی پسر دوم احمدی نژاد

ارزیابی كاربر: OFFOFFOFFOFFOFF / 0
ضعیف عالی 

جواد متین در وبلاگش از عروسی پسر دوم احمدی نژاد خبر داده و به شرح آن پرداخته است:

غروب ۴ شنبه بود كه موبایلم زنگ خورد و برای فردا شب به یه جشن ازدواج دعوت شدم. جشن ازدواج دوست خوبم علیرضا. قبلاً خبرشو داشتم كه در عید سعید غدیر خم خانوادگی به بیت رفته بودن و خطبه عقدش با خواهر زاده شهید كاوه خونده شده بود. پنجشنبه ۲۶ خرداد ۹۰ . شام ولادت باسعادت آقا امیر مؤمنان علی (ع) ساعت ۲۱ وارد باشگاه فرهنگی ورزشی نهاد شدم. بیرون باشگاه رفت و آمد مردم و ماشین ها در خیابان فرشته و اطرافش بقدری عادی بود كه شك كردم كه شاید اشتباه اومدم. انگار نه انگار كه داخل این مجموعه جشن ازدواج پسر رییس جمهوره. وارد محوطه حیاط تالار شدم و با دیدن یك دستگاه ون در سمت راست خودم فهمیدم كه باید موبایلم رو تحویل بدم. صدای صلوات در گوشه ای از حیاط توجه ام رو به خودش جلب كردم. صف نماز جماعت تشكیل شده بود و نماز اول رو خونده بودن. وارد تالار شدم. میزهای خالی از مهمون كه همه برای نماز به محوطه حیاط رفته بودن. یك دیس میوه و شیرینی، یك بطری آب معدنی، پیش دستی و چاقو تموم اون چیزی بود كه برای پذیرایی رو میزها گذاشته بودن.

از دكتر خبر گرفتم. گفتن در حیاط پشتی در حال نمازن. عده ای از مهمونها بدلیل كمبود جا به حیاط پشت رفته بودن. نماز رو به حاج آقا ثمره هاشمی اقتدا كردم و برگشتم به سالن. دكتر میز اول در ورودی سالن كنار حاج آقا اكبری (پدر عروس خانم) نشسته بودند. بعد از احوال پرسی گرم با ایشون و تعداد دیگه ای از مسئولین از جمله آقای مهندس زریبافان، آقای رحیمی، آقای دكتر زیاری سر میز نشستم.


مداح اهل بیت (ع) ضمن خیرمقدم به میهمانان شروع به مدیحه سرایی و مولودی خوانی كرد تا اینكه آقا داماد وارد مجلس شد. مثل همه مجالس جشن ازدواج با تك تك میهمانان احوالپرسی كرد و خوش آمد گفت و بعد هم كنار دكتر و حاج آقا اكبری نشست .

آقای خیرخواه مدیر باشگاه از دقت و اصرار دكتر به وضعیت پذیرایی برام تعریف كرد. از اینكه دكتر فقط یك نوع غذا سفارش داده و حدود ۳.۵ میلیون تومان كل هزینه سالن شده و دكتر پرداخت كرده . تعداد میهمانان مرد حاضر در سالن رو ۱۸۰ نفر عنوان كرد. خودم هم هر چی دقت كردم غیر از چند مسئولی كه اسمشون رو آوردم از مسئولین كشوری و لشگری كس دیگه ای ندیدم. راستش قبلاً هم مراسم جشن ازدواج فرزندان مسئولین رفته بودم. از بریز و بپاش هاشون كه بگذریم حضور همه وزرا و مسئولین كشور برای آدم یك جلسه مهم مملكتی رو تداعی می كرد و شاید انتظار داشتم اون شب مسئولین و همراهانشون صف بكشن پشت هم و یه هزار نفری رو تو سالن ببینم!

ولی اون شب مواجه بودم با یه مجلس ساده ساده. مجلس جشنی از جنس مردم. چون پدر داماد از جنس مردم بود. در همه جای جشن سادگی بود و سادگی. در پذیرایی، ماشین عروس، شام در عین سادگی خوشمزه و خوش عطر. مجری برنامه هم كمی با علیرضا شوخی كرد و از یارانه و هدیه یك میلیون تومانی فرزند آینده‌ش گفت كه دكتر هم لبخندی گوشه لبهاش نشست.

مراسم تموم شد و دكتر و پدر عروس خانوم جلوی درب خروج ایستادن تا میهمانان از سالن خارج شوند. صحنه مواجهه بچه های ۷. ۸ ساله كه فریاد میزدن دایی دایی با دكتر جالب بود كه اونها رو در آغوش می‌گرفت و محبت میكرد. حاج خانوم مادر دكتر هم كه بخاطر ناراحتی پا روی ویلچر نشسته بود اومده بود. علیرضا ویلچر رو تا درب خروج حركت داد و به مادر بزرگ كمك كرد.

خواهر دكتر ، پروین خانم احمدی نژاد كه عضو شورای شهر تهرانه از اوضاع منطقه ۱۷ ازم پرسیدن. همه رفتند و دكتر هم كه صاحب مجلس بود به آشپزخونه رفت و به دست اندركارای سالن خداقوت گفت. همه رفتند و عروس و داماد هم بدون هیچ تشریفات اضافی سوار ماشین شدند و همراه خانواده هاشون به سمت خونه رفتند

آموزش زبان  دیالوگ

آخرین مطالب