صفحه اصلی arrow مطالب جالب و متنوع arrow مصاحبه ای خواندنی با نجف‌زاده درباره فرانسه
 

تابلو اعلانات نت گشت..

نت گشت را home page خود کنيد

ابزارهای رایگان برای افزایش بازدید سایت و وبلاگ شما
کدهای زیبا سازی سایت و وبلاگ - ساعت های زیبا
فروش سایت و دامنه زیبا، رند و با سابقه ده ساله و رنک دار
درمان سرماخوردگی با روش درمان های گیاهی و غذایی در ایران و جهان
دانلود تقویم نجومی سال 1403
دانلود کتاب مجربات باقر
دانلود کتاب صوتی تاریخ امپراطوری هخامنشیان از کوروش تا اسکندر
دانلود کتاب صوتی اروپا در قرون وسطی
دانلود جزوه حقایقی درباره سنگ پادزهر
فروشگاه اینترنتی عصر قدیم

جستجو در سایت نت گشت و در کل سایت ها

دانلود تقویم نجومی 1403 - تقویم نجومی 1403 منجم باشی - تقویم نجومی حسین جانقربان 1403 - تقویم نجومی گلپایگانی 1403

دانلود رایگان کتاب صوتی خداوند الموت - نوشته پل آمیر - مترجم ذبیح الله منصوری


اهدای عضو یعنی اهدای زندگی

كاربران آنلاین

ما 21 میهمان آنلاین داریم
خبر خوان سایت نت گشت
RSS 2.0

ورود كاربر





هنوز ثبت نام نكرده اید؟ عضویت در سایت
به وب

عکس هایی از کتایون ریاحی
جمعه ۲۷ اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۰۵:۱۹ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      جواني هاي اكبر عبدي، آتيلا پسياني، حميد جبلي
پنج‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۰۵:۵۰ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      جیم کری, مدونا و راکی با دخترشان
پنج‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۱ ساعت ۰۷:۱۸ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      نیلوفر پارسا هم مانکن شد
دوشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۱:۱۰ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عکس شقایق دهقان و سگش و همسرش
پنج‌شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۱۹ بعدازظهر
  [جزئیات]...      

مصاحبه ای خواندنی با نجف‌زاده درباره فرانسه

ارزیابی كاربر: OFFOFFOFFOFFOFF / 0
ضعیف عالی 

وقتی از نزدیک کامران نجف‌زاده را ببینی، یک لحظه درمیمانی که آیا این آدم ریزنقش، همان خبرنگاری است که با تک سوال های تند و تیز، سوژه هایش را در شرایط دشوار قرار می دهد. او در فرانسه هم این راهش را ادامه داد و با گزارش های متفاوتش، خیلی ها را پای اخبار نشاند. اما همین سوال ها و همان زبان سرخ، عرصه را برایش در فرانسه تنگ کرد تا بالاخره با اولین بهانه، عذرش را خواستند.هرچند خودش می گوید که دلش برای هیچ موضوعی در آن جا تنگ نمی شود.

اخراج این خبرنگار بهانه ای شد تا تصمیم به گفت‌و‌گویی با او بگیریم و بپرسیم از رسانه‌ها و جنگ‌های‌شان و این‌که ما کجای این بازی جهانی قرار داریم.

از کی قرار شد بروید فرانسه؟

شهریور ۸۸ به فرانسه اعزام شدم، خیلی قبلتر از آن قرار بود به فرانسه بروم. یعنی از اواسط سال ۸۷٫ اما بابت برخی کارهای اداری و حرفه ای به تاخیر افتاد. این شد که تا پایان انتخابات ریاست جمهوری در ایران ماندم و بعد هم تا کارهایم ردیف شود، شد شهریور ۸۸٫

یعنی در بحبوحه حوادث پس از انتخابات. در فرانسه چه حسی درباره این وقایع وجود داشت؟

وقایع بعد از انتخابات تاثیری بسیار منفی روی ذهن مردم خارج از کشور داشت. هم روی ذهن ایرانی‌های خارج از کشور که منبع اطلاعاتی‌شان همین سایت‌ها هستند، هم روی ذهن مردم آن کشورها. ده‌ها قرارداد بزرگ اقتصادی ما لغو یا تعلیق شد. ایران خیلی بابت این وقایع هزینه کرد؛ هم اقتصادی، هم اعتباری.

چند نفر از خبرنگاران همکارت وقتی رفتی فرانسه به تو می‌گفتند خوش به حالت؟!

قبلا فکر می‌کردم وقتی یک نفر در فرانسه زندگی می‌کند، چنین و چنان است ولی واقعا فاصله ما خیلی نزدیک است. در خیلی از جاها ما جلو هستیم. شاید ۱۵-۱۰سال پیش یک فاصله‌ای بین ایران و اروپا بود ولی الان اصلا فاصله‌ای نیست. این را من به عینه دیدم. بدبختی ما این است که همیشه یک اقلیتی داشتیم که آن‌جا را نهایت آمال‌شان می‌دیدند و اصلا نمی‌توانند تحمل کنند که یکی بیاید بگوید آقا این‌جا این یک ایراد را هم دارد. یک عده هم هستند که می‌گویند این‌جا همه چیزش بد و سیاه است. یک عده هم که با همین آرزوها رفته‌اند خارج و حالا گیرکرده‌اند و راه برگشت هم ندارند. همه هم به او می‌گویند خوش به حالت. این بنده خدا دیگر رویش نمی‌شود برگردد و بگوید ایران بهتر است.

احتمالا به عنوان خبرنگار راضی‌تر بودی به یک کشور متفاوت‌تر بروی تا یک کشور اروپایی مثل فرانسه؟!

در ابتدا دوست داشتم فرانسه را تجربه کنم اما بعدا فهمیدم که فرانسه از نظر سوژه آدم را راضی نمی‌کند. خودم فکر می‌کردم که بغداد و بنغازی خیلی خوب بود. حتی افغانستان برای مستندسازی خیلی بهتر است. فرانسه درگیری‌اش با روحیات مردم ایران هم کم است. مثلا من بگویم تورم فرانسه ۵درصد بالا و پایین شد یا مشکلات اقتصادی‌شان تغییر کرد. خب، مخاطبم پای تلویزیون می‌گوید به من چه؟!

البته سوژه‌هایی هم بود که می‌شد زوم می‌کردم؛ مثلا پترس فداکار که واقعیت نداشت یا ژیان خاطره مشترکی بود بین ما و فرانسوی‌ها، گاوبازی و خیابان سعدی‌اش تا حدی. آن جاهایی که من فکر می‌کنم سوژه‌های اروپایی‌مان با مخاطب ایرانی تلفیق پیدا می‌کرد و مخاطب احساس می‌کرد که نیازهایش در آن سوژه تامین می‌شود آن‌جا موفق بود و این سوژه‌ها هم اندک بود.

کامران نجف‌زاده چه کار کرد که از فرانسه اخراجش کردند؟!

یک پروسه ۱۸ماهه طی شد. ماه آخری که من آن‌جا بودم، ایران «جی دشموخ» خبرنگار فرانسه را اخراج کرد؛ بعضی‌ها گفتند این به آن مربوط است. البته شاید بهانه خوبی بود. ولی از آن روزی که من رفتم آن‌جا برایم محدودیت ساختند. اول گفتند حق ندارید به کاخ الیزه بروید. البته اولش می‌توانستم بروم ولی چند روز بعدش گفتند که نمی‌توانید بروید. بعد گفتند مجلس نروید، بعد گفتند ایران نروید. اجازه سفر به هیچ کدام از کشورهای شینگن را به من ندادند. رفتم پیش سخنگوی وزارت خارجه‌شان و گفتم آقا این‌طور که نمی‌شود. یک‌هو بگویید ما برگردیم. من تنها نماینده تلویزیون ایران هستم.

من ۱۸ماه محدود بودم. یک ورزشگاه ساده می‌خواستم بروم، نامه می‌زدیم ولی جواب نمی‌دادند. یواشکی با دوربین می‌رفتیم در ورزشگاه و یک لحظه می‌رفتم جلو که مثلا دارم فوتبال نگاه می‌کنم و دوباره برمی‌گشتم عقب و بعد تصویر فوتبالی‌اش را می‌زدیم و… این طور ما گزارش تهیه می‌کردیم.

در حالی‌که صدها خبرنگار و مستندساز در این ده ماه گذشته آمده‌اند ایران و مستند ساخته‌اند و خیلی از این مستندها هم به طبع مسؤولان ما خوشایند نبوده. در این شرایط ما این‌طور تحت فشار بودیم. حالا باید دید که چه کسی این موضع‌ها را می‌تواند بالانس کند و از موضع عزت وارد شود.

من که به زور وارد فرانسه نشده بودم. خود فرانسه گفت بیا این‌جا و طبق این پروتکل قانونی عمل کن. آخر سر هم یک نامه کتبی به من زدند که شما در برابر فرانسه با گزارش‌های افراطگرایانه‌تان ایستادید. شما نظم عمومی و امنیت عمومی فرانسه را با گزارش‌های‌تان به هم زدید و این کار اصلا قابل بخشش نیست. تاکید دارم: «با گزارش‌ها». چون نوشته شما به عنوان خبرنگار رادیو و تلویزیون ایران در فرانسه به موضوعاتی پرداختید که نظم عمومی فرانسه را به هم زده است. آخرین بند نامه هم این بود که از شما دعوت می‌شود خاک فرانسه را ترک کنید. اتهام من این است؛ «بر هم زدن نظم عمومی فرانسه».

با این اوصاف، هر خبرنگار دیگری هم که به فرانسه اعزام می‌شد، اخراجش می‌کردند؟! یعنی شما کار خاصی نکردید؟!

از وقتی که من وارد آن دفتر شدم، کارت بعضی از بچه‌های دفتر که حدود ۳۰سال بود آنجا کار می‌کردند را هم تمدید نکردند. قدم خوب که می‌گویند همین است‌ها! اقامت من را سه ماه، سه ماه تمدید می‌کردند، درحالی که کارت پاسپورت من تا ۲۰۱۴ بود. کارت خبرنگاری هم به من ندادند. علتش هم این بود که ما وارد حریم‌هایی شدیم که خیلی حساس هستند. این‌ها اگر منافع مالی و حیثیتی‌شان به خطر بیفتد اصلا با کسی شوخی ندارند.

مثلا؟

مثلا این‌ها یک شرکتی دارند به نام «سنوفی». این شرکت بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده مواد دارویی به دنیاست. ما گفتیم اولین مورد ایدز در ایران را همین شرکت به ایران آورد. هنوز هم غرامتش را نپرداخته. به عراقی‌ها، افغانی‌ها، عربستانی‌ها، آمریکایی‌ها و آلمانی‌ها و… این غرامت را دادید ولی هنوز به ما ندادید. رفتیم دم آن شرکت ایستادیم و هر کاری کردیم که با مدیران‌شان صحبت کنیم، راهمان ندادند. سر جریان خودروسازی پژو خیلی جاها رفتیم، راهمان ندادند. سر گاوبازی‌شان رفتیم گزارشی از جنوب فرانسه گرفتیم که این‌ها چطوری گاوها را می‌کشند. به فاصله هفت، هشت روز بعد در پارلمان فرانسه سر این موضوع بحث شد.

من سعی کردم حداقل بگویم که شما مگر نمی‌گویید آزادی، دموکراسی و… مگر نمی‌گویید ما ایرانی‌ها نداریم. اصلا ما دموکراسی را نمی‌فهمیم و جیدشموخ شما را هم اخراج کردیم. شما که دموکراسی دارید به ما یاد بدهید که درستش چطوری است؟! شما به ما یاد بدهید که من بروم در راهپیمایی شما گزارش بگیرم و هر که در ایران ببیند بگوید ببین چه فضای آزادی است. آقای نجف‌زاده! تو توانستی بروی گزارش بگیری و به تو دست هم نزدند. به بر هم زدن نظم عمومی هم متهمت نکردند.

پس چرا ما می‌بینیم که در آشوب‌ها، خبرنگار بین پلیس و تظاهرکنندگان است و دارد گزارش خودش را تهیه می‌کند؟ پلیس هم با او کاری ندارد.

این اتفاق‌ها در انگلیس می‌افتد. آن‌ها خیلی باهوش‌ترند در مدیریت رسانه به نسبت فرانسوی‌ها. فرانسه این‌طوری نیست. سندش هم اخراج خود من. دبیرکل خبرنگاران برون‌مرزی هم یک موضع‌گیری در قبال دولت فرانسه کرده بود.

یعنی اصولا در فرانسه هیچ خبرنگاری نیست که دولت‌مردان را ببرد زیر ذره‌بین و آن‌ها را نقد کند؟


کتاب صوتی تاریخی

آخرین مطالب