صفحه اصلی arrow دیدنی ها - آنلاین ببینید/ دانلود arrow حرف های عاشقانه و شاعرانه بابا اتی به قیصر
 
به وب

عكس هاي جديد حميد گودرزي
پنج‌شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۲۰ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عکس/ بدل کریس رونالدو در کرمانشاه
جمعه ۰۹ دی ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۳۸ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      اوباما را اين قيافه اي ديده بوديد؟
یك‌شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۰۷:۲۹ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عکسهای دانیال عبادی بازیگر نقش علیرضا مولایی در سریال راستش را بگو
چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۰۹:۵۵ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عكس يادگاري كماندوهاي برزيلي با احمدي نژاد
یك‌شنبه ۰۴ تیر ۱۳۹۱ ساعت ۰۱:۲۰ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      

حرف های عاشقانه و شاعرانه بابا اتی به قیصر

ارزیابی كاربر: ONONONOFFOFF / 5
ضعیف عالی 

بابا اتی و بابا شاه که معرف حضور همه هست. اینبار برای حل اختلافش با زنش قیصر پا پیش گذاشته و عجب حرف های قشنگی می زند. از شعرهای مریم حیدر زاده هم برا برگردونن و تحت تاثیر قرار دادن قیصر استفاده می کند. واقعا این دو پیر مرد یعنی بابا اتی و بابا شاه نمک این سریال قهوه تلخند که بیشتر بار طنز و کمیک این سریال بر دوش اینهاست.
بابا اتی به قیصر می گوید: سلام بهونه قشنگ من تو زندگی
آره بازم منم منم بابا اتی همیشگی
این بریده خیلی خنده دار از سریال قهوه تلخ را ببینید


در صورتی که مایل هستید این ویدئو را در سایت یا وبلاگ خود نمایش دهید کد داخل کادر را در سایت یا وبلاگتان کپی کنید.

راهنمایی: در قسمت پست مطلب جدید سایت یا وبلاگتان از قسمت ابزارهای ویرایش حالت نمایش به صورت کد HTML را انتخاب کنید و کدهای داخل کادر زیر را کپی و پیست کنید و مطلب و پست جدیدتان را ارسال کنید و می بینید که نمایشگر ویدئو کلیپ سایت و وبلاگ شما هم مانند نت گشت خواهد بود

متن شعر اصلی بهونه زندگی از میریم حیدرزاده:

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
آره باز منم همون دیوونه ی همیشگی
فدای مهربونیات چه می کنی با سرنوشت
دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشت
حال من رو اگه بخوای رنگ گلای قالیه
جای نگاهت بد جوری تو صحن چشمام خالیه
ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه
از غصه هام هر چی بگم جون خودت بازم کمه
دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون
فریاد زدم یا تو بیا یا من و پیشت برسون
فدای تو! نمی دونی بی تو چه دردی کشیدم
حقیقت رو واست بگم به آخر خط رسیدم
رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی
قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگی
نمی دونی چه قدر دلم تنگه برای دیدنت
برای مهربونیات نوازشات بوسیدنت
به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته
یه قلب تنها و کبود هلاک یه نگاهته
من می دونم همین روزا عشق من از یادت میره
بعدش خبر میدن بیا که داره دوستت میمیره
روزات بلنده یا کوتاه دوست شدی اونجا با کسی
بیشتر از این من و نذار تو غصه و دلواپسی
یه وقت من و گم نکنی تو دود اون شهر غریب
یه سرزمین غربته با صد نیرنگ و فریب
فدای تو یه وقت شبا بی خوابی خستت نکنه
غم غریبی عزیزم زرد و شکستت نکنه
چادر شب لطیف تو از روت شبا پس نزنی
تنگ بلور آب تو یه وقت ناغافل نشکنی
اگه واست زحمتی نیست بر سر عهد مون بمون
منم تو رو سپردم دست خدای مهربون
راستی دیروز بارون اومد من و خیالت تر شدیم
رفتیم تو قلب آسمون با ابرا همسفر شدیم
از وقتی رفتی آسمونمون پر کبوتره
زخم دلم خوب نشده از وقتی رفتی بد تره
غصه نخور تا تو بیای حال منم این جوریه
سرفه های مکررم مال هوای دوریه
گلدون شمعدونی مونم عجیب واست دلواپسه
مثه یه بچه که بار اوله میره مدرسه
تو از خودت برام بگو بدون من خوش میگذره ؟
دلت می خواد می اومدم یا تنها رفتی بهتره
از وقتی رفتی تو چشام فقط شده کاسه خون
همش یه چشمم به دره چشم دیگم به آسمون
یادت می آد گریه هامو ریختم کنار پنجره
داد کشیدم تو رو خدا نامه بده یادت نره
یادت میآد خندیدی و گفتی حالا بذار برم
تو رفتی و من تا حالا کنار در منتظرم
امروز دیدم دیگه داری من رو فراموش می کنی
فانوس آرزوهامونو داری خاموش میکنی
گفتم واست نامه بدم نگی عجب چه بی وفاست
با این که من خوب می دونم جواب نامه با خداست
عکسای نازنین تو با چند تا گل کنارمه
یه بغض کهنه چند روزه دائم در انتظارمه
تنها دلیل زندگی با یه غمی دوست دارم
داغ دلم تازه میشه اسمت و وقتی می آرم
وقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیر
مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هیچ وقت نگیر
حرف منو به دل نگیر همش مال غریبیه
تو رفتی و من غریب شدم چه دنیای عجیبیه
زودتر بیا بدون تو اینجا واسم جهنمه
دیوار خونمون پر از سایه ی غصه و غمه
تحملی که تو دادی دیگه داره تموم میشه
مگه نگفتی همه جا ماله منی تا همیشه
دلم واست شور می زنه این دل و بی خبر نذار
تو رو خدا با خوبیات رو هیچ دلی اثر نذار
فکر نکنی از راه دور دارم سفارش میکنم
به جون تو فقط دارم یه قدری خواهش میکنم
اگه بخوام برات بگم شاید بشه صد تا کتاب
که هر صفحه ش قصه چند تا درده و چند تا عذاب
می گم شبا ستاره ها تا می تونن دعات کنن
نورشونو بدرقه پاکی خنده هات کنن
یه شب تو پاییز که غمت سر به سر دل می ذاره
بهار همون کسی که بیشتر از همه دوست داره

0 نظر

هیچ نظری وجود ندارد. اولین نفر برای نظر دهی به این مقاله باشید!

ارسال یك نظر


هجی كردن هجی كردن

آموزش زبان  دیالوگ

آخرین مطالب