صفحه اصلی arrow مطالب جالب و متنوع arrow مجموعه کاملی از جوک ها و طنز های فارسی
 

تابلو اعلانات نت گشت..

نت گشت را home page خود کنيد

ابزارهای رایگان برای افزایش بازدید سایت و وبلاگ شما
کدهای زیبا سازی سایت و وبلاگ - ساعت های زیبا
فروش سایت و دامنه زیبا، رند و با سابقه ده ساله و رنک دار
درمان سرماخوردگی با روش درمان های گیاهی و غذایی در ایران و جهان
دانلود تقویم نجومی سال 1403
دانلود کتاب مجربات باقر
دانلود کتاب صوتی تاریخ امپراطوری هخامنشیان از کوروش تا اسکندر
دانلود کتاب صوتی اروپا در قرون وسطی
دانلود جزوه حقایقی درباره سنگ پادزهر
فروشگاه اینترنتی عصر قدیم

جستجو در سایت نت گشت و در کل سایت ها

دانلود تقویم نجومی 1403 - تقویم نجومی 1403 منجم باشی - تقویم نجومی حسین جانقربان 1403 - تقویم نجومی گلپایگانی 1403

دانلود رایگان کتاب صوتی خداوند الموت - نوشته پل آمیر - مترجم ذبیح الله منصوری


اهدای عضو یعنی اهدای زندگی

كاربران آنلاین

ما 12 میهمان آنلاین داریم
خبر خوان سایت نت گشت
RSS 2.0

ورود كاربر





هنوز ثبت نام نكرده اید؟ عضویت در سایت
به وب

داود رشیدی و عزت الله انتظامی و بهروز وثوقی هنرپیشه فیلمفارسی قبل از انقلاب
پنج‌شنبه ۰۹ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۱۴ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      ستاره های معتاد هالیوودی: آنجلینا جولی با لیستی از مشکلات روحی و روانی + عکس
سه‌شنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۰۶ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عکس یادگاری مشایی با دختران کرد
یك‌شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲ ساعت ۰۲:۳۷ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      عکس بیتا فرهی (بازیگر) و دخترش مهسا
چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۶:۰۳ قبل‏ازظهر
  [جزئیات]...      فلامک جنیدی و خواهرش - سیبی که از وسط نصفش کردن
چهارشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۴۲ بعدازظهر
  [جزئیات]...      

مجموعه کاملی از جوک ها و طنز های فارسی

ارزیابی كاربر: ONONONOFFOFF / 17
ضعیف عالی 

# توی بعضی شهرای آمریکا بعضی از آرایشگرا یه مواقعی از سال بطور مجانی موهای مشتری رو کوتاه میکنن
یه روز یه آقای گلفروش که رفته بود سلمونی بعد از کار خواست اجرت سلمونی رو بده اما سلمونیه گفت نه نمیتونم قبول کنم من این کارو به عنوان یه خدمت عمومی مجانی انجام دادم
آقاهه خوشحال شد و رفت
فرداش که میخواست آرایشگره در مغازه رو باز کنه دید 12 تا گل با یه کارت تشکر از طرف گلفروشه پشت در مغازه است
اتفاقا همون موقع یه پلیسی از راه رسید که موهاشو کوتاه کنه برای اوون هم همون اتفاق افتاد فرداش پلیسه هم یه کارت تشکر و 12 عدد شیرینی پشت در مغازه گذاشته بود
از قضا یه مهندس نرم افزار ایرانی هم مشتری این آقا شد و همون اتفاق براش افتاد و با خوشحالی از مغازه رفت بیرون
فکر میکنین فرداش سلمونیه دم در مغازش چی دید؟؟
حدس بزنین...
زود باشین یه کم ایرانی فکر کنین..
فرداش سلمونیه 12 تا ایرونیه دیگرو دید همشونم با بنز و بی ام و که اوومدن موهاشونو مجانی کوتاه کنن !
#  حیوونا تو جنگل همگی داشتن به یه طرف فرار میکردن...الاغه که بی خبر بود جلوی خرگوشو گرفت و گفت: چه خبره؟؟
خرگوشه گفت بزن به چاک... ریختن تو جنگل و دارن هر کی سه تا تخم داره...یه تخمشو میکشن...
الاغه گفت: خب تو که دو تا داری چرا فرار میکنی؟؟
خرگوشه گفت: خوب آخه اول میکشن بعد میشمارن
# آقایی از سفر کاری برمیگرده خونه. خانومش میگه: خوب... خوش گذشت؟؟؟ مرده میگه: آره خیلی خوب بود.
خانومه چقدر خرجت شد؟؟
مرده ميگه 10000 دلار
....چیییی؟؟؟؟ ده هزاردلار؟؟؟
.. خب سفره دیگه خرج داره... در عوضش با یک دختر خیلی خوب آشنا شدم
چند ماه بعد برای خانومه هم یه سفر کاری پیش میاد... وقتی برمیگرده. آقاهه میگه: خوب چه خبر؟؟؟ خوش گذشت؟؟ زنه میگه: خیلی عالی بود...
مرده گفت: چقدر خرجت شد؟؟
.. 10 دلار
....چی ده دلار ؟؟ چطور؟؟
زنه گفت: کاری نداشت شب اول تو بار ...ده دلار خرج آبجو کردم با یه احمقی مثل تو آشنا شدم بقیه سفر مجانی دراوومد...
# آقایی خانومش رو میرسونه فرودگاه برای سفری دو هفته ای به انگلیس ....وقت خداحافظی خانومه به آقاهه میگه: خب عزیزم چیزی میخوای کادو برات بیارم
آقاهه هم میگه اگه تونستی یک دختر خوشگل انگلیسی برام بیار
خانومه یه نگاهی به شوهرش میکنه چیزی نمیگه و میره...
دو هفته بعد مرده که رفته بوده فرودگاه خانومش رو سوار کنه میبینه دست خالیه... میگه: خانوم کادوی من چی شد. خانومه میگه: کدوم کادو ؟؟؟
مرده میگه همون دختر انگلیسی!!؟؟
خانومه میگه هااااااا..!!! راستشو بخوای من تمام تلاشمو کردم حالا فقط باید 9 ماه منتظر باشیم ببینیم دختره یا پسره...!!!
# سربازی پدرش فوت شد. گروهبان از طرف فرمانده مامور دادن خبر فوت پدر به اوون سرباز بیچاره شد در ضمن فرمانده از گروهبان خواست که ضوابط نظامی رو هم رعایت کنه
گروهبان رفت تو حیاط و همه سربازارو بخط کرد و گفت:
هر کی پدرش فوت شده دو قدم بیاد جلو
هیچکی نیومد….
گروهبانه برگشت گفت: سرباز اصغری بدلیل سرپیچی از دستور نظامی دو روز بازداشتی
# خانم معلم: جورج برو پای تخته و آمریکای شمالی رو روی نقشه نشون بده
جورج : اینجاست خانم
خانم معلم : باریکلا، خوب حالا همه کلاس بگن کی آمریکارو کشف کرد؟؟؟؟
همه کلاس: جورج خانم معلم
# یکی از ملائک مقرب الهی در خواب از آقایی از سیاسیون پرسید نظرتون راجع به تکانش زمین در بم چیه؟؟
گفت والا خوب بود فقط اگه میشه برای دفعات بعد یه کم زمانشو بیشتر کنین که ما خیالمون کاملا آسوده شه.......
# غضنفر دندونش درد ميکرد بهش گفتند : اگه دندونت درد ميكنه ، خب برو بكش
غضنفر گفت : تو هم حوصله داري ها اين موقع شب ترازو رو از كجا بيارم !
# اولي : راستي منيژه بگو ببينم چطور شد که با اين شوهرت آشنا شدی ؟
منيژه : هيچي برحسب تصادف ، سال گذشته همين آقا بود که شوهر سابقم را با ماشين زير کرد!
# پدر برای اولين بار ديد که دخترش به جای اينکه دو ساعت با تلفن حرف بزنه بعد از يک ربع حرف زدن تلفن رو قطع کرد.
پدر پرسيد : کي بود ؟
دختر گفت : شماره رو عوضي گرفته بود !
# يه دندانپزشک ميگفت : افتخار ميکنم که عده زيادی از خانمها را روی صندلي مخصوص خود مجبور به سکوت کرده ام با وجود اينکه دهان آنها تا بنا گوش باز بوده !
# يه روز يه فيل و يه مورچه با هم ازدواج ميکنند خلاصه يه روز اين دو تا دعواشون ميشه و فيله پاشو بلند ميکنه که مورچه رو له کنه ، مورچه بهش ميگه : حالا اگه به خودم رحم نميکني به اين بچه فيله که توی شکمم هست رحم کن !
# يه روز دوست غضنفر اون رو ميبره جنگل و بعد ازش ميپرسه : خب نظرت راجب جنگل چيه؟ غضنفر ميگه : برو بابا ، اين درختا که نميذازن آدم جنگلو ببينه!
# مامورين آتش نشاني ضمن خاموش کردن شعله های آتش خانه ای که در حال سوختن بود ، احساس کردند که بوئي شبيه سوختن قند بلند شده. بنابراين از صاحبخانه پرسيدند : آيا در خانه انبار قند داريد ؟ وی کمي فکر کرد و جواب داد نه ، خيال ميکنم اين بوی سوختن مادرزنم باشه ، چون اون مرض قند داره!
# افسر راهنمايي : آقا شما با چهار نفر اضافه كه سوار كردين ، آنوقت با اين سرعت هم رانندگي ميكنيد . راننده : آخه قربون اگه زود به مقصد نرسم ، اون سه نفري كه در صندوق عقب هستن ، خفه ميشن !
# مردی در بستر در حال مرگ بود د زنش با گريه و زاری به او گفت : عزيزم، من بدون تو نمی توانم تنها بمانم و به زودی به دنبالت می آيم .
مرد بيمار جوابداد: التماس می کنم عجله نکن ، کمی استراحت برای هر دوی ما ، لازم ست .
# شمسي : عجب ماشين شيکي خريدی ، لابد شوهرت شغلش رو عوض کرده
بدری : نه ، من شوهرم رو عوض کردم
# يه روز يه پشه تا خرخره ميخوره مست ميکنه و بعد ميره کارخونه پيف پاف اربده کشي !!
# از سه نفر پرسيدند : شماها کي بدنيا اومديد؟
اولي : نيمه اول سال!
دومي : نيمه دوم سال!!
سومي : در وقت اضافه !!!
# زن و شوهری بچه دار نميشدند و برای معالجه نزد دکتر رفتند .
دکتر بعد از يک سری آزمايش رو به مرد کرد و گفت : متاسفانه اشکال از شماست .
مرد گفت : آقای دکتر ، خودم هم همين حدس رو ميزدم چون اين موضوع در خانواده ما ارثيه ، پدر و پدر بزرگم هم بچه دار نميشدند!!!
# از آتقي پرسيدند : گاو بهتره يا گوسفند؟
آتقي ميگه : گاو بهتره
مي پرسند چرا
ميگه : گاو وقتي ميخواد بره آنطرف جاده اول سمت راست نگاه ميکنه بعد سمت چپ رو ، بعد ميره ، ولي گوسفند عين گاو سرشو ميندازه پايين رّ د ميشه !!
# غضنفر رفت خواستگاري. پدر عروس پرسيد: داماد چي‏كاره هستن؟
پدر غضنفر گفت: قاضي
پدر عروس گفت: به‏به. تو كدوم شعبه تشريف دارن؟
پدر غضنفر گفت: شعبه ايران قاز
# از غضنفر سر امتحان پرسيدن: اسم كوچيك پاستور چي بود؟
فكري كرد و جواب داد: فكر كنم انستيتو بود.
# نوعروس گريه کنان پيش مادرش اومد و گفت : من ديگر با هوشنگ نمي تونم زندگي کنم ، چون ديروز به من فحش داد و کتک کاری کرد
مادرش گفت : بعد از کتک کاری نيامد که با تو آشتي کنه
تازه عروس گفت : نه ، چون دو سه نفر از همسايه ها اون رو با آمبولانس بردن بيمارستان و هنوز برنگشته!!
# به يکي توپ فوتبال نشون دادن و گفتن : اين چيه ؟
طرف کلي فکر کرد و گفت : شطرنج گردالي !!
# به يه بابايي ميگن دوست داري بابات بميره دارايش به تو ارث برسه ، ميگه نه ، دوست دارم بکشنش تا ديه هم بگيرم !!
# مشتــــــری : آقا شاطر ، نوناتون خيلي سبک شده ، ديشب با دو تاشم سير نشدم
شاطر : ما بهداشت را رعايت ميکنيم ، آخه دکترها ميگن شب بايد غذای سبک خورد
# يه بار غضنفر ميره دستشويي در ميزنه يه عربه ميگه : اهن . غضنفر ميگه حالا اسمت چيه؟عربه ميگه ناصر جليل مراد.
غضنفر ميگه: آی پدر سوخته ها سه تايي رفتين توالت!!!
# به غصنفر ميگن : قويترين حيوان دنيا کدوم حيوانه؟ ميگه مورچه
ميگن : چرا؟
ميگه : يكبار يك مورچه رفته بود تو پريز برق اومدم درش بيارم يك لگد زد صد متر پرت شدم اونور !!
# يک روز يک کور ، يک شل ، يک کچل و کر با هم ميرن دزدي
کور ميگه يک نفر داره مياد کر مگه من صداش را ميشنوم شله ميگه بلند شيم در بريم کچل ميگه يک مو از سر من کم بشه پدرتان را در ميارم


0 نظر

هیچ نظری وجود ندارد. اولین نفر برای نظر دهی به این مقاله باشید!

ارسال یك نظر


هجی كردن هجی كردن

کتاب صوتی تاریخی

آخرین مطالب